مهارت های مدیریتی
مهارت های مدیریتی از موضوعات وسوسهکننده برای تحقیق و بررسی هستند؛ رسیدن به ترکیبی جادویی، دستورالعملی سحرآمیز یا چارچوبی کاملاً مشخص که براساس آن بتوانیم مدیرانی عالی شویم یا مدیرانی عالی بسازیم. اما متأسفانه سرعت تغییرات کسب و کار در سالهای آخر، چارچوبی که از «مدیر موفق» در ذهنمان بوده است را تغییر داده است. دیگر «کاریزماتیک بودن»، «روابط عمومی خوب» و «مهارت رهبری» بهتنهایی نمیتوانند مدیرانی خوب بسازند. در این مقاله مهارت های مدیریتی از سیمپل اچ آر بهدنبال مشخص کردن تمام مهارتهای مدیران برای کسب و کارهای امروزی نیستیم؛ بلکه بهدنبال مشخص کردن مهارتهایی هستیم که به کمک آنها، مدیران بتوانند سایر مهارتهایی که برای پیشرفت در مدیریت لازم است را یاد بگیرند.
مهارت های مدیریتی ضروری برای مدیران
در ادامه به بررسی ۶ مورد از مهارت های مدیریتی میپردازیم که برای مدیران ضروری هستند.
- انعطاف پذیری
یکی از مهمترین مهارت های مدیریتی، انعطافپذیری است. در مقاله موفقیت کار تیمی درباره اهمیت انعطافپذیری صحبت کردیم، اهمیت آن بهقدری است که «انعطافپذیری» یا همان adaptability، بهعنوان یکی از عناصر اصلی در فرهنگ سازمانی مایکروسافت قرار دارد و حتی در فرایند جذب و استخدام نیروی انسانی نیز بهصورت ویژه مورد بررسی قرار میگیرد. در دنیایی که نمیتوان تغییرات آن را پیشبینی کرد، بهتر آن است که در تیم سازی در سازمان، تیم خود را طوری طراحی کنیم که وقتی با تغییرات روبهرو شدند، بتوانند بهدرستی با آن برخورد کنند و در رأس این تیم، «مدیران» باید بیش از همه توانمند باشند تا وقتی در میانه انجام برنامهای بودند و متوجه شدند که برنامهشان راندمان کافی را ندارد یا شرایط بازار تغییر کرده است، بتوانند به بهینهترین شکل، تغییر مسیر دهند.
- دید چندجانبه
افزایش بهره وری در سازمان با افزایش ساعات کاری و بهبود فرآیندهای کاری انجام میگیرد و در سازمانی دیگر، با کاهش ساعات کاری و فشار کاری صورت میپذیرد. در جهت مهارت های مدیریتی، مدیران بسیار بیش از گذشته نیاز دارند که پاسخ هر مسئله را با دید چندجانبهتری بررسی کنند و با توجه به شرایط خاص آن مسئله و «وابسته» به شرایط آن تصمیمگیری کنند.
- فراتر از روابط عمومی
مدیران نمیتوانند به داشتن روابط عمومی خوب اکتفا کنند. آنها باید بتوانند احساس همدلی را در خود بپرورانند. باید بتوانند در شرایط مختلف، خود را در موقعیت کارمندان خود قرار دهند و با درک بهتری که از شرایط آنان پیدا میکنند، کار خود را انجام دهند و بهعبارتی دیگر، مهارت های مدیریتی را در خود داشته باشند. تنها اینکه مدیران خواسته خود را خوب بیان کنند و خواسته دیگران را خوب بشنوند، کفایت نمیکند؛ بلکه باید مدیران قبل از اینکه خواسته خود را بیان کنند، شرایط فرد مقابل را با دید بازتری نسبت به گذشته درک کنند. (مقاله همدلی سازمانی میتواند بهصورت مناسبی راهنمای شما در این زمینه باشد.)
- مدیریت نیرو ریموت
در بازار کار امروز، که روزبهروز تعداد افرادی که بهشکل فریلنسری فعالیت دارند، درحال اضافه شدن است، توانایی کار کردن با پرسنل ریموت و مدیریت کارکنان دورکاری، یکی از مهارت های مدیریتی بهشمار خواهد آمد. علاوهبر این، در بحرانهای اقتصادی که پیش میآید، یکی از گزینههای جدی که شرکتها به آن میپردازند، دورکاری و دورکار کردن پرسنل برای کاهش هزینهها هست که ازطریق آن بتوانند در هزینههای اجاره مکان، ملزومات اداری و حقوق پرسنل کاهش داشته باشند. پس ضروری است که مهارت کار با نیروی دورکار را نیز بهعنوان یکی از مهارتهای ضروری مدیران در این دوران کاری نیز مدنظر قرار دهیم. همچنین باید توجه کنیم که مدیریت نیروی دورکار، متفاوت از نیروی حضوری است و نیازمند مهارتآموزی جدید است.
- جلسات یک به یک
جلسات یک به یک و برگزاری آن با کارکنان، فراتر از یک صحبت دونفره عادی در سازمان است. مدیران در هر سطحی از سازمان باید این دسته از مهارت های مدیریتی را دارا باشند و این توانایی را داشته باشند که با پرسنل خود، این جلسات را برگزار کنند. جلسات یک به یک درواقع پایه و اساس در سیستم ارزیابی عملکرد است و اگر مدیران نتوانند این جلسات را با پرسنل خود برگزار کنند، یعنی نمیتوانند آن چیزی که میخواهند را به آنها انتقال دهند و در پیشرفت پروژههای خود به مشکل اساسی برخواهند خورد.
- توانایی منابع انسانی عمومی
در دوران جدید کسب و کار، اندازه تیمها مدام درحال تغییر است. یکی از مهمترین مهارت های مدیریتی این است که مدیران بدانند که فرایند استخدام در سازمان بهصورت کلی به چه شکل انجام میشود و باتوجه به اینکه رفتهرفته، نقش منابع انسانی در سازمان از حالتی که صرفاً پاسخگو باشد به حالتی که مدیران خودشان بیشتر کارهای منابع انسانی تیمشان را انجام میدهند، در حرکت است. لازم است که مدیران با فرایند آنبردینگ، فرایند جذب و استخدام و مصاحبه شایستگی محور آشنا باشند. همچنین شرایط متفاوتی ممکن است پیش بیاید که لازم باشد مدیر با شخصی قطع همکاری کند. مدیران باید بدانند که قطع همکاری و اخراج کارمند لازم نیست «تلخ» باشد و حتی اگر بهدرستی این کار را انجام دهند، برروی برند کارفرمایی و بهبود آن در سازمان تأثیر میگذارد. (مقاله مدیریت تغییر در سازمان به شما کمک میکند تا بتوانید مهارت های مدیریتی خود را درصورت تغییر اندازه تیم، ارتقا دهید.)
دسته بندی دانش مدیران
یک دستهبندی جذاب دیگر که در رابطه با مهارت های مدیریتی میتوان انجام داد، دستهبندی براساس دانش مدیران است. مدیران باید اطلاعات زیادی را داشته باشند تا بتوانند سازمان را رشد دهند. اما چطور میتوان این دانش را طبقهبندی کرد به طوری که در فرآیند جذب و استخدام مدیران نیز بتوان از آن کمک گرفت؟ این چهار دستهبندی شامل موارد زیر است:
- دانش تخصصی: منظور از دانش تخصصی، دانشی است که در آن سازمان مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال، دانشی که یک مدیر آزمایشگاه شیمی دارد، از این دسته دانش است.
- دانش عمومی: به منظور دانشی که در آن صنعت وجود دارد است. بهعنوان مثال، برای مدیر آزمایشگاه، شناخت کلی از صنعت سلامت و درمان میتواند مفید باشد.
- دانش از دنیا: منظور شناخت کلی از کل بازار است. برای مثال، مدیر آزمایشگاه احتمالاً باید بداند که چت جی پی تی آمده است و تأثیرات تکنولوژی بر کار آنها چه خواهد شد و هر تغییر به ظاهر غیرمرتبطی که در صنعت آنها تأثیرگذار خواهد بود.
- دانش سیاسی: یا بعضی آن را علم منابع انسانی میدانند. البته که علم منابع انسانی هم تجربه و هم دانش نیاز دارد. برای مثال، مدیر آزمایشگاه باید بداند که با تیم خود چگونه برخورد کند.
اینکه شما بهعنوان مدیر منابع انسانی سازمان تشخیص دهید که در هر مرحله از کار سازمان، به چه مدیری با چه دانشی و مهارت های مدیریتی نیاز دارید، یک مهارت ضروری است. قطعاً که همه مدیران در چهار زمینه مختلف میتوانند صحبت کنند، اما اولویت سازمان شما کدام دانش است؟ برای مثال، اگر شما یک استارتآپ هستید، شاید مدیری که «دانش از دنیا» بالایی دارد، نیاز شما را برطرف کند. در حالی که اگر یک هلدینگ دارویی هستید، احتمالاً اولویت شما مدیری است که «دانش تخصصی» بالایی داشته باشد.
به سادگی، مهارت ضروری مدیران را دریابید
شاید بیشترین تغییرات انجام شده در نیازهایی که از مهارت های مدیریتی مدیران در فضای کسب و کار امروزه توقع میرود، از جنس «منابع انسانی» است؛ به این معنی که توقع میرود بیش از گذشته، هر مدیر در سازمان، مدیر منابع انسانی واحد خودش نیز باشد و بتواند مانند یک فعال این حوزه، پاسخگو نیاز واحد خودش باشد. البته این به این معنا نیست که منابع انسانی در سازمانها دیگر وجود نخواهند داشت؛ بلکه به این معنی است که با وجود این تغییر، در واحد منابع انسانی نیز شاهد تغییراتی خواهیم بود. واحد منابع انسانی از قالب یک واحد کاملاً اجرایی که مسئولیت امور زیادی را برعهده داشت، به واحدی تبدیل میشود که بیشتر «تسهیلگر» فرایندهای سازمان و در نقش «کوچ» ظاهر خواهد شد. (مقاله کوچینگ سازمانی به شما کمک میکند تا مفهوم آن را در سازمان، بهتر اجرا کنید.)
نظرات شما