دوستی با همکار و همه چیز درباره دوستی در محل کار
دوستی با همکار در محل کار یکی از راههای افزایش بهرهوری در سازمانها است. همانطور که ما در هرمقطعی از زندگی خود بهدنبال پیدا کردن دوست بودهایم، محل کار نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همکاران در یک مجموعه علاقه دارند با یکدیگر رابطهای ورای کار داشته باشند؛ طوری که اگر این رابطه به بهترین شکل صورت گیرد، حتی باعث افزایش حس تعلق سازمانی کارمندان میشود.
هرچند مدیرانی وجود دارند که دوست ندارند پرسنلشان از حدی بیشتر باهم دوست شوند و علاقهای هم ندارند که پرسنل باهم بیرون از سازمان فعالیت مشترک داشته باشند! اما ازطرف دیگر، با مدیران موفق و مؤثر روبهرو هستیم که تمام تلاش خود را میکنند که برعکس این اتفاق روی دهد. گیمیفیکیشن یا بازی سازمانی برگزار میکنند، رویدادهای تیم سازی در سازمان برگزار میکنند، دورهمی میگیرند و هرکاری انجام میدهند که پرسنل، بیشتر باهم آشنا شوند و دوستی در محل کار شکل بگیرد. اما کدام یک درست است و چرا؟
شاید بتوان گفت جواب این سؤال، دیگر «بستگی دارد» نیست و رویکرد مدیران دوم در دوستی با همکاران درست است. (البته با حفظ شرایطی که در این مقاله دوستی با همکار در سیمپل اچ آر و با تحقیقات دانشگاه هاروارد، بررسی خواهیم کرد.)
چرا دوستی با همکار و دوستی در محل کار لازم است؟
در همین ابتدا بیایید یک شفافسازی انجام دهیم. این که چرا دوستی با همکار و دوستی در محل کار لازم است؟ ما تنهاییم. بسیار تنها، از توییتهای نسل دهه هشتاد و مغالطههایی که درباره زندگیشان انجام میدهند، بگذریم، اطلاعات و آمار نیز این موضوع را تأیید میکنند. در دنیا بیش از ۳۰۰ میلیون انسان وجود دارند که هیچ دوستی ندارند. تحقیقی دیگر نشان میدهد که حداقل ۲۰ درصد مردم جهان، هیچ دوست و عضو خانوادهای ندارند که در شرایط بحرانی روی آنان حساب کنند.
بهصورت متوسط، ما چیزی حدود ۸۱ هزار ساعت زمان را در کار سپری میکنیم؛ این چیزی معادل ۹ سال کامل بوده که بالاترین نرخ احتمال پیدا کردن دوست صمیمی در کار و دوستی با همکار است. البته کاملاً منطقی است؛ باتوجه به این که ما در زمانی وارد کار میشویم که نسبت به دوران تحصیل و دوران کودکی، ثبات، پختگی و دید بازتری نسبته به جامعه داریم.
علاوهبر اینها، داشتن هدفی مشترک، یا حداقل معنیدار برای دو طرف در دوستی، یکی از ملاکهای اصلی ایجاد آن است که همکاران با دوستی در محل کار، به این هدف مشترک و درک متقابل از شرایط زندگی یکدیگر میرسند. تصور کنید دوستی یک کارمند با یک تاجر فرش، که البته چیزی عجیبی نیست، اما احتمالاً درک متقابل پایینی در آن رابطه وجود داشته باشد.
نقش مدیران منابع انسانی در دوستی در محل کار چیست؟
موضوع قابل توجهی که وجود دارد این است که نقش مدیران منابع انسانی در دوستی در محل کار چیست؟ در میان تمام کارهایی که سازمانها برای بهبود شرایط زندگی کارکنانشان و خوشحالتر نگهداشتن آنها انجام میدهند، درواقع کمترین سرمایهگذاری را برای دوستی با همکار و این فعالیت اجتماعی انجام میدهند. البته بیشتر این وظیفه برعهده منابع انسانی است؛ بهطوری که گفته میشود از بین هر ده نفر کارمند، تنها سه نفر دوست صمیمی در کار دارند. (در مقاله نقش منابع انسانی در سازمان بهطور کامل به بررسی نقشهای این حوزه پرداختهایم.)
تعادل بین کار و زندگی شخصی و ارتباط آن با دوستی با همکار
تعادل بین کار و زندگی شخصی و ارتباط آن با دوستی با همکار چیست؟ این جمله معروف برخی از مدیران غیرسیمپل اچ آری، که زندگی شخصی شما نباید وارد کار شود و باید آن را دم در شرکت بگذارید و سپس وارد شوید، توهم، توهین به انسانیت و خودخواهیای بیش نیست!
چطور ممکن است که بتوانیم دو سوم از زندگی خود را وارد یک سوم از آن نکنیم؟ چطور میشود احساسات و عواطف خود را در کار خاموش کنیم و بعد از کار آن را روشن کنیم؟ بله! فقط با ربات بودن میشود.
البته که برعکس این جمله، که هر اتفاقی سر کار افتاده است را پشت در خانه بگذاریم و بعد وارد شویم، میتواند بسیار درستتر باشد؛ هرچند که آن هم میسر نیست.
عدم تعیین مرز کار و زندگی شخصی کارکنان و دوستی با همکار
عدم تعیین مرز کار و زندگی شخصی کارکنان و دوستی با همکار در محل کار میتواند دستاوردهای فوقالعادهای برای سازمانتان داشته باشد. توجه داشته باشید که شما بهعنوان یک مدیر سازمان، با درک این موضوع که نمیتوانید مرزهای کار و زندگی شخصی پرسنلتان را تعیین کنید و نمیتوانید بخواهید که در یکدیگر دخل و تصرفی نداشته باشند و از آن برای بهبود شرایط سازمان استفاده کنید. لازم است تا فضایی بهوجود آورید که در آن دوستی در محل کار شکل گیرد و پرسنل یک نفر دوست (بهمعنای واقعی کلمه) پیدا کنند؛ این موضوع میتواند شما برای شما دو آورده اساسی داشته باشد:
- برای شما و سازمانتان تفاوت اساسی در مقایسه با سایر سازمانها ایجاد کند و برند کارفرمایی را تقویت کند.
- آن یک سوم سهم سازمانتان را با آن دو سوم شخصی کارکنانتان گره زدهاید!
مزایای دوستی با همکار برای سازمان چیست؟
حال بیایید ببینیم مزایای دوستی با همکار برای سازمان چیست؟ تصور کنید در جایی کار میکنید که مدیران علاقه دارند که پرسنل باید یکدیگر دوست باشند. البته برای این کار تلاش هم میکنند و طبق اصول مشخصی، جذب و استخدام میکنند. چقدر احساس آرامش و یکپارچگی بین قسمتهای مختلف زندگی خود خواهید کرد؟ درنتیجه این احساس آرامش، سازمان هم حالش بهتر خواهد بود. تحقیقات گالوپ نشان داده است که وقتی این اتفاق میافتد:
- رشد بیزینس سریعتر خواهد بود.
- خلاقیت سازمانی بهبود مییابد.
- نرخ ریزش کاهش مییابد.
- رضایت شغلی افزایش مییابد.
در بین فاکتورهای تأثیرگذار در رضایت شغلی، کیفیت روابط و همکاران (داشتن دوستان ارزشمند در کار) بالاترین اهمیت را داشته است.
دورکاری و اهمیت دوستی با همکار
این روزها دورکاری یا کار از راه دور، طرفداران بسیاری پیدا کرده است که باتوجه به آن، دورکاری و اهمیت دوستی با همکار خود را نشان میدهد. در تحقیق دیگری در گالوپ که بعد از همهگیری ویروس کرونا انجام شد، نشان داد که باتوجه به این که فضای کاری شرکتها اکثراً به سمت دورکاری حرکت کرده است و کارکنان یکدیگر را نمیبینند، دوستی در محل کار، از اولویتهای اساسی کارکنان شده است. در طی این دوران، پنج درصد از آمار کسانی که گفته بودند دوست صمیمی در محیط کار دارند، کم شده بود! که این اتفاق طبیعتاً به علت همان جمله معروف است: “از دل برود هر آن که از دیده برفت!” (همچنین شما میتوانید با مطالعه مقاله مدیریت کارکنان دورکاری، این وضعیت را بهبود دهید.)
راهکار افزایش دوستی با همکار و دوستی در محل کار چیست؟
حتماً برایتان سؤال پیش آمده است که راهکار افزایش دوستی با همکار و دوستی در محل کار چیست؟ قبلاً کارکنان بیشتر یکدیگر را میدیدند. در راهرو، آشپزخانه یا حتی دستشویی! شرکتهای مختلفی در دنیا هستند که اصلاً برای این کار، یک دستشویی مرکزی مشترک در ساختمان طراحی میکنند که همه پرسنل مجبور هستند آن جا بروند تا از این طریق، زمان face time را افزایش دهند!
حالا که این امکان را نداریم که دستشویی مرکزی بسازیم (اگر داشتید، حتماً این کار را انجام بدهید، ما هم شما را معرفی میکنیم 🙂 ) باید تا جای ممکن ارتباطات را انسانیتر کنیم؛ یعنی بهجای این که ایمیل یا زنگ بزنیم، مکالمه تصویری برگزار کنیم. بهجای مصاحبه به شکل تصویری، جلسه حضوری، هرکدام که مقدور بود. البته باید توجه کنیم که این کار، بیش از اندازه انجام نشود و باید توجه کنیم که در تیم ما، قطعاً کارمندان درونگرا و برونگرا وجود دارند. (در این زمینه، مقاله مهارت های بین فردی در محل کار به شما کمک خواهد کرد.)
بهترین زمان شکل گیری دوستی با همکار چه موقعیتی است؟
بیایید ببینیم اصلاً بهترین زمان شکل گیری دوستی با همکار چه موقعیتی است؟ این که بخواهیم در سازمان کاری کنیم که پرسنل با یکدیگر بهصورت دستوری دوست شوند، ایدهای احمقانه است! اما میتوانیم کاری کنیم که احتمال این دوستی را افزایش دهیم و حتی بیشتر، کاری کنیم که احتمال دوستی دو نفر مشخص با یکدیگر و دوستی در محل کار را افزایش دهیم.
اما این اتفاق، در دو حالت کلی بیشتر اتفاق نخواهد افتاد:
- فرایند آنبردینگ: زمانی که پرسنل جدید وارد سیستم میشود.
لحظه ورود پرسنل جدید، لحظه فرمگیری است. بیشترین شانس دوستی، در این برهه زمانی امکان دارد. فردی که بهعنوان راهنما برای شخص انتخاب میکنید، میتواند همان دوست صمیمی سالهای آینده او باشد. اما به نکات ایجاد دوستی در محیط کار با فرایند آنبوردینگ باید توجه کرد. اول این که کسی که برای راهنمایی شخص تازهوارد انتخاب میکنید، اگر برای مثال، بیش از شش سال در سازمان شما فعالیت میکند، به احتمال بالایی دوستها و اکیپ کاری خود را دارد و احتمال این که شخص جدیدی را به آن دایره اضافه کند، کم است. پس برای این پروسه، با دید دوستیابی و دوستی در محل کار، بهتر است حتی از شخصی استفاده کنید که زیر ۲ سال با شما درحال فعالیت است.
علاوهبر اینها، باید توجه کرد که اگر یکی از اهداف ما در فرآیند آنبردینگ، ایجاد دوستی با همکار است، فرد معرفی شده به شخص تازهوارد، اختلافات و تفاوتهای اساسی نداشته باشند. برای مثال، احتمال دوستی یک آقای مجرد دهه هشتادی با یک آقای متأهل دهه پنجاهی بسیار کم است.
- پروژه های ساختارشکن: پروژههایی که اعضای تیمها مجبور به تغییر هستند.
مثلاً عده خاصی از اعضا با یکدیگر مجبور به مأموریت خارج از شرکت هستند. از این دست پروژهها را برای ایجاد دوستی در محل کار وقتی استفاده کنید که ساختار تیمتان برای مدت طولانی تغییر نداشته است و ارتباط تیمی بهصورت کلی، خوب نیستند.
برای مثال، در تیمهایی مثل آژانسهای دیجیتال مارکتینگ، که اعضا در هرپروژه، مجبور به همکاری با واحدهای مختلف مثل گرافیک و استراتژی خواهند بود، معمولاً روابط سازمانی بهتری دارند. در این تیمها، یک شخص همیشه با یک نفر از یک واحد دیگر در ارتباط نیستند و در هر پروژهای ممکن است افراد تغییر کنند.
ایجاد دوستی در محل کار با عکس!
نقطه شروع دوستی با همکار مانند هر دوستی و رابطهای، با صحبت کردن و مکالمه است. پس کاری که شما لازم است بهعنوان فعال حوزه منابع انسانی در سازمان انجام دهید تا به دوستی بین پرسنل کمک کنید، ایجاد کردن این مکالمه است. اما نکتهای وجود دارد این است که این مکالمه، برای ایجاد دوستی با همکار بهصورت خودکار حول موضوعات کاری ایجاد میشود؛ درحالی که روابط دوستی، معمولاً حول موضوعات غیرکاری شکل میگیرد. پس این که صرفاً شما بین افراد مکالمه ایجاد کنید، کافی نیست؛ بلکه باید مکالمه، حول موضوع غیرکاری ایجاد شود.
یکی از راهکارهایی که میتوانید در هر سازمانی استفاده کنید این است که از افراد بخواهید یک بار یا بهصورت دورهای، یک عکس به شما بدهند که حاوی محتوایی خاطرهانگیز یا دوستداشتی است و به آنها بگویید که قرار است این عکسها را روی بورد در سازمان به نمایش بگذارید.
بوردی مملو از عکسها و خاطرات لذتبخش پرسنل که قطعاً در طول روز جلوی آن تابلو خواهند ایستاد و لبخندی برروی صورتشان خواهد آمد و با احتمال بالایی، شخص دیگری هم آن جا خواهد بود و اگر شرایط مناسب باشد، مکالمه ایجاد خواهد شد؛ مکالمهای غیرکاری و ارزشمند برای سازمان که میتواند رابطه دوستی با همکار را در بین پرسنل ایجاد کند که تنها هزینه آن، یک بورد است.
فوت آخر دوستی با همکار و دوستی در محل کار
حالا به شما فوت آخر دوستی با همکار و دوستی در محل کار را میگوییم. چطور ممکن است گروهی با یکدیگر کار کنند و بعد از کار نیز، باز باهم درباره کار صحبت کنند؟ آن هدف ارزش دارد و بهصورت مشترک قابل درک است.
اگر بتوانید هدفی در کار تعیین کنید که تمام ویژگیهای یک هدف درست را داشته باشد، میتوانید صحبتهای بعد از کار را بهجای این که روی موضوعات بیهوده و اصطلاحاً خالهزنکبازیمانند باشند، به صحبت درباره کار و هدف تغییر دهید که طبیعتاً این کار بسیار زمانبر، حساس و دقیق است.
چرا نباید با همکار دوست شد؟
اما یکی از سؤالات رایج که افراد در رابطه با دوستی با همکار مطرح میکنند، این است که چرا نباید با همکار دوست شد؟ به نظر شما، ما انسانها میتوانیم درحالی که تقریباً نیمی از زندگی خود را (در بیداری) در محیط کار خود سپری میکنیم، با همکاران خود دوست نشویم؟ آیا کار کردن جزئی «جدا» از زندگی ما حساب میشود و آنقدر ارزش دارد که ما تمام احساسات خود را در نیمی از عمر خود، سرکوب کنیم؟ درواقع لازم است بگوئیم که «باید» در محیط کار با همکاران خود دوست شویم. دوران این جمله توهمی که «دوستی خود را بیرون از کار نگه دارید.» تمام شده است. مشکل دوستی با همکار در سازمان و مطرح کردن این پرسش که چرا نباید با همکار دوست شد، در جایی آغاز میشود که بعضی افراد توانایی کنترل روابط را ندارند و وقتی صحبت از «دوستی» با همکار میشود، تنها چیزی که به آن فکر میکنند رابطهای احساسی با همکار جنس مخالف خود هست. البته انتخاب همیشه با خودمان است، میتوانیم بهراحتی جزئی از جامعه ۳۰۰ میلیون نفری، که هیچ دوستی برای خود ندارند، قرار بگیریم و بهطور کامل زندگی را از کار جدا کنیم!
به یاد داشته باشید…
به خاطر داشته باشید شما با دوستی با همکار و ایجاد فضای دوستی در محل کار، فقط میتوانید احتمال این که اعضای سازمانتان رابطه بهتری با یکدیگر داشته باشند را افزایش دهید و نه این که آنها را با یکدیگر بهصورت اجباری دوست کنید.
از آن طرف هم مدیرانی هستند که نمیخواهند پرسنلشان با یکدیگر دوست شوند. درواقع، برخلاف غریزه و میل انسانی درحال عمل هستند و هیچ گروه و سازمانی که برخلاف میل انسانی، که زندگی بهصورت گروهی و سازنده است، پایدار نخواهد بود.
نظرات شما