parimatchmostbet azpinap1 winmostbet kzmosbet aviator1win uzmostbetpinup login1win aviatormostbetpin up india1 win kz4rabet bd1win1win apostamostbet aviator1wınonewinaviator mostbet1 win azmostbet indiapin up betmostbet indiapin-upmostbet azmostbetpinuplucky jetparimatchпинапmostbet4era bet4rabet bangladeshaviatorpin up kzpin up casinoluckyjet1 win1 win1win onlinelucky jet4rabet pakistanmostbetmosbetlacky jet1win loginpin up casinomostbet casino1 win onlinelucky jet crash
سیمپل اچ آر

چرا مدیران برونگرا همیشه بهترین نیستند؟!

چرا مدیران برونگرا همیشه بهترین نیستند؟!

چرا مدیران برونگرا ضعیف عمل‌ می کنند؟

مدیران برونگرا قرار نیست همیشه بهترین باشند. آن‌ها در بعضی مواقع ضعیف عمل می‌کنند و لازم است رهبران درونگرا وارد عمل شوند. ‌فیلم‌های هالیوودی، ملاک‌های انتخاب هیئت‌مدیره شرکت‌ها را هم تحت تأثیر قرار داده است. به طوری که علاقه عمومی برای انتخاب مدیرعامل، فردی کاریزماتیک، قدبلند که داد می‌زند، با بقیه خیلی صحبت می‌کند، در جلسات مختلف سخنرانی می‌کند، انرژی بسیار زیادی دارد، سرکش است و به عبارتی دیگر، برون‌گراست. حال کدام یک برای سازمان بهتر است؟ مدیر درونگرا یا برونگرا؟ در این مقاله مدیران برونگرا با سیمپل اچ آر همراه شوید تا بدانید کدام یک انتخاب بهتری برای مجموعه شما است.

مدیران برونگرا و درونگرا چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

حال بیایید ببینیم مدیران برونگرا و درونگرا چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ برونگراها به صورت دائم حرکت و به سمت گروه مردم می‌روند، دوست دارند بلندبلند فکر کنند، با تشویق‌ها و اتفاقات خارجی، مثل تحسین و جشن و همایش‌ها شارژ می‌شوند. درحالی که معمولاً مدیران درونگرا از سروصدا و شلوغی دوری می‌کنند، قبل از صحبت کردن، بیشتر فکر می‌کنند، درون‌گراها با رجوع به خلوت و صحبت با خود، انرژی می‌گیرند.

تحقیقات دانشگاه سن‌دیگو نشان می‌دهد که هزینه انتخاب مدیران برون‌گرا، بسیار بالاست و حتی می‌توان گفت که درونگراها در این سِمَت، موفق‌تر عمل می‌کنند.

  • مدیران برونگرا عملکرد ضعیف دارند

مدیران برونگرا عملکرد ضعیف دارند. بله! درست خوانده‌اید. در تحقیق دانشگاه سن‌دیگو، که در طی ۹ سال انجام و بیش از ۷۶ هزار گزارش عملکرد فصلی شرکت‌های مختلف در آن بررسی شد، مشخص گردید که شرکت‌هایی که با مدیران به شدت برونگرا مدیریت می‌شوند، عملکردی تقریبی ۲۰ درصد ضعیف‌تر از سایر شرکت‌ها داشته‌اند.

نقطه ضعف اساسی دیده شده در این شرکت‌ها، مدیریت ریسک ضعیف این مدیران برونگراست. به عبارتی، علاقه به ریسک کردن بیش از اندازه که در دراز مدت، همیشه به ضرر کسب و کارها بوده است. (برای تبدیل شدن به یک مدیر تأثیرگذار، مقاله مدیر موفق به شما کمک می‌کند.)

  • برون‌گراها یاغی‌تر هستند!

دلیل این ضعف در عملکرد را اینگونه می‌توان توضیح داد: برونگراها نسبت به حرف دیگران، بیشتر گارد می‌گیرند، سرسخت‌تر هست و این یعنی اینکه به حرف‌های مشاوران، اعضای هیئت‌مدیره و سایر همکارانشان، کمتر اهمیت می‌دهند.

علاوه‌بر این‌ها، برون‌گراها معمولاً کوتاه‌مدت فکر می‌کنند و به اهداف کوتاه‌مدت توجه می‌کنند که برای کسب و کارها و هلدینگ‌ها، مانند سم، کشنده است.

البته همین مدیران برونگرا، به دلیل اینکه بیشتر نسبت به درون‌گراها با مدیران ارتباط می‌گیرند، با مشتری‌ها صحبت می‌کنند، در سخنرانی‌ها و جلسات شرکت می‌کنند و همه این فعالیت‌هایی که باعث پویا‌تر دیده شدن سازمان می‌شود.

درواقع، این تحقیق مهر تأییدی بر موضوع مکمل سلطه (dominance complementarity) است که بر تعادل تعداد افراد پذیرای سلطه و افراد سلطنت‌طلب در سازمان تأکید می‌کند.

چه زمانی باید از مدیر برونگرا کمک گرفت؟

احتمالاً تا اینجا برای شما سؤال پیش آمده است که چه زمانی باید از مدیر برونگرا کمک گرفت؟ اگر اکثر تیم شما، دو شرط زیر را دارد، از یک مدیر درونگرا استفاده کنید:

  1. انگیزه بالا برای انجام کار
  2. انرژی بالا برای انجام کار

اما اگر دارای شروط بالا نیست، احتمالاً مدیر برونگرا موفق‌تر عمل خواهد کرد.

رسیدن به بهترین عملکرد کارمندان برونگرا و درونگرا

رسیدن به بهترین عملکرد کارمندان برونگرا و مدیریت کارمندان درونگرا، یک موضوع قطعی است. شما به عنوان مدیر سازمان، هم با افراد درون‌گرا هم افراد برون‌گرا کار خواهید کرد. براساس تحقیقات، تقریباً نیمی از جامعه درون‌گرا و نیمی دیگر برون‌گرا هستند. برای همین لازم است با درک اینکه هرکدام از اعضای تیمتان درون یا برون‌گرا هستند، ساختاری بچینید که باعث عملکرد حداکثری برای سازمانتان شود. (همچنین مطالعه مقاله اعتماد سازمانی به شما کمک خواهد کرد تا نرخ تعامل کارکنان سازمان را بهبود ببخشید.)

  • راه حل

برای درون‌‌گراها، فضایی ایجاد کنیم که این افراد، که نیاز به سکوت و آرامش بیشتری دارند، با سبکی که برایشان مناسب است، کار کنند. برای مثال، در آمازون تمام جلسات با سکوت آغاز می‌شود و تمام اعضا موظف هستند در ابتدای جلسه تمام دستور جلسه را مطالعه کنند. به این طریق تمرکز اعضای جلسه بیش از پیش جلب می‌شود و به خصوص، افراد درون‌گرا به اوج تمرکز خود می‌رسند.

همچنین با این کار، نقطه ضعف برون‌گراها، که ضعف در تمرکز و درک مسئله اصلی است، با خواندن دستور جلسه مرتفع خواهد شد.

همچنین باتوجه به اینکه اکثر حضار در جلسات، قبل از این قانون جف، دستور جلسه را مطالعه نمی‌کردند، با شروع این کار، همگی نقطه مشترکی برای بحث کردن با یکدیگر دارند.

مدیران برونگرا همیشه انتخاب نامناسبی هستند؟

پرسش اساسی اینجاست که آیا مدیران برونگرا همیشه انتخاب نامناسبی هستند؟ قطعاً خیر! جواب این سؤال هم مثل هرسؤال دیگری در منابع انسانی، بستگی دارد است. اما تا حد زیادی به تیم شما وابسته است. در تیمی که اکثریت افراد درونگرا هستند، کمک گرفتن از رهبری برونگرا می‌تواند انرژی به تیم تزریق‌ کند، نقش راهنمایی قابل اعتماد را بازی کند، به آن‌ها ویژن را نشان دهد و در طول مسیر، کنارشان حرکت کند.

اما اگر در تیم سازی در سازمان، ساختار تیم شما متشکل از افراد بیش‌فعال و برون‌گراست، خود به قدری اختیار، انگیزه و انرژی دارند که مسیری که نیاز به حرکت هست را پیدا کنند و لازم است از مدیری درونگرا کمک گرفته شود؛ زیرا استفاده از مدیر برونگرا، می‌تواند خود چالش ایجاد کند. باتوجه به اینکه این افراد، علاقه بیشتری به این موضوع دارند که کنترل همه چیز در دستانشان باشد و بلندترین صدای جمع باشند.

اما یک مدیر درونگرا، در چنین تیم برون‌گرایی، خیلی بیشتر می‌تواند شنونده باشد، صحبت‌ها را درک کند، آن‌ها را تحلیل و بررسی کند و مجدد به خود اعضای تیم، به صورت پیشنهاد و راهبرد بازگرداند.

سازمان‌ها مدیر برونگرا می‌خواهند یا درونگرا؟

حتماً شما باتوجه به شخصیت خود می‌خواهید بدانید که سازمان‌ها مدیر برونگرا می‌خواهند یا درونگرا؟ باوجود اینکه خیلی از معروف‌ترین مدیران عامل دنیا، مثل ماکروسافت، بیل‌گیتس، فیس‌بوک، زاکربرگ درون‌گرا هستند، اما تحقیقات نشان داده که هیئت‌مدیره، علاقه خاصی به جذب و استخدام مدیران عامل برونگرا دارند.

در تحقیقات باتوجه به مدل پنج عامل شخصیتی یا Big 5 که شامل: برونگرایی، پذیرش تجربه‌های جدید، وجدان، سازگاری، احساسی بودن، مهم‌ترین عاملی که باعث انتخاب مدیر می‌شود، برونگرایی است.

چرا مدیران برونگرا همیشه بهترین نیستند؟

در ادامه بیایید ببینیم چرا مدیران برونگرا همیشه بهترین نیستند؟ دنیا معمولاً به شومن نیاز ندارد. دنیا به کسی نیاز دارد که بتواند انرژی را در دل سازمان فعال کند. که بتواند دیگران را تشویق و الهام ببخشد به عملکرد بهتر. کسی که بتواند سازمان را احیا کند؛ نه کسی که سازمان را فضایی برای اینکه مهر تأییدی بر شخصیت خود ببیند و آن را هرروز تقویت کند.

البته درک این نکته که مسیر شغلی مدیرعاملی، به آن اندازه که باید شفاف نیست و میزان زیادی به قدرت مذاکره و پرزنت افراد در مصاحبه بستگی دارد، که خب طبیعتاً درون‌گراها در این زمینه ضعیف‌ عمل می‌کنند.

در تحقیق دیگری که دانشگاه هاروارد ۱۶ سال پیش انجام داد، نشان داد که رهبران، درون‌گرا بودن را مانعی برای پیشرفت خود می‌دانند و این درحالی است که در سال ۲۰۱۲، کتابی با نام : سکوت، قدرت درونگراها در دنیایی که نمی‌تواند حرف نزند! (Quiet: The Power of Introverts in a World That Can’t Stop Talking) نویسنده به صورت کامل این موضوع را رد می‌کند و توضیح می‌دهد که هیچ ارتباطی بین اینکه سخنور خوبی باشید با اینکه بهترین ایده‌ها را داشته باشید، وجود ندارد.

عامل اصلی موفقیت مدیران چیست؟

اگر مدیران برونگرا یا درونگرا بودن، عامل اصلی تعیین کننده موفقیت مدیران نباشد، پس چه عاملی خواهد بود؟

از میان چهار وظیفه و اخلاق اساسی مدیران در سطح ارشد باید انجام دهند، که تا حد بسیار زیادی تعیین کننده موفقیت آن‌ها به عنوان مدیر خواهد بود که شامل موارد زیر است:

  • ارتباط خوب و سازنده با سهامداران و اعضای هیئت‌مدیره، به صورت کلی مدیران بالادستی
  • انعطاف‌پذیر بودن نسبت به تغییرات داخل و خارج سازمان (که خواندن مقاله مدیریت تغییر در سازمان به شما کمک خواهد کرد.)
  • قابل اعتماد و قابل پیش‌بینی بودن به جای غیرقابل پیش‌بینی بودن و حرکات نا‌گهانی (پیشنهاد ما به شما، خواندن مقاله اعتماد سازی در سازمان است تا این ویژگی را بهبود ببخشید.)
  • تصمیم‌گیری سریع با استفاده از قدرت متقاعدسازی قوی

مؤثرترین مدیران، آن‌هایی بودن که در بیش از یکی از چهار اخلاق اصلی مدیریت، توانمند بودند! این در حالی است که در میان ضعیف‌ترین مدیران، تنها ۵ درصدشان در بیش از یک مورد توانمند بودند. (مقاله سبک های مدیریت، راهنمای شما در این زمینه خواهد بود.)

برای مثال، اکثر ما جمله معروف مدیرعامل آمازون، جف بزوس را شنیده‌ایم که گفته است: برای تصمیم‌گیری، داشتن ۷۰ درصد اطلاعات درباره‌ی آن موضوع کفایت می‌کند. اگر برای تصمیم‌گیری صبر کنیم تا به ۹۰ درصد اطلاعات برسیم، معمولاً دیر است.

اشتباه انجام دادن کاری به موقع، بسیار کم‌هزینه‌تر از انجام کاری درست در دیرهنگام است.

به یاد داشته باشید…

نیاز به انجام تست‌های پیچیده روانشناسی نیست. نیاز به تحلیل‌های چند صد دلاری نیست. دنیای امروز کسب و کار به قدر کافی پیچیدگی دارد و وقت آن رسیده که با رویکرد‌هایی ساده و قابل اجرا، از دید منابع انسانی، شریک تجاری کسب و کارها باشیم.

تنها با توجه داشتن به اینکه ساختار تیمی شما قطعاً متشکل از دو دسته انسان برون‌گرا و درون‌گراست؛ اگر بیشتر اعضا درونگرا هستند، رهبری برون‌گرا انتخاب کنید و اگر برون‌گرا هستند، مدیران درونگرا انتخاب کنید، می‌توانید تا ۲۰ درصد عملکرد سازمانتان را بهبود بخشد. (ما در مقاله تفاوت مدیریت و رهبری، تفاوت میان این دو را مورد بررسی قرار داده‌ایم.)

به این مقاله چه امتیازی می‌دی؟!

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. تعداد آرا: 4

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

مقالات مرتبط

مقالات مرتبط

نظرات شما

نظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *