رفتار سازمانی و الگوی رفتاری در سازمان
رفتار سازمانی و الگوی رفتاری در سازمان رفتهرفته پررنگ میشود؛ گویی که انگار علم مدیریت بعد از گذر کردن از یک دوره پر از اطلاعات و تحلیل و بررسی، ارائه دادن نمودارها و فاکتورهای موفقیت در مدیریت، حال در مسیر بازگشت به اصول اولیه و ساده است؛ به الگوی رفتار ساختن. این مقاله رفتار سازمانی در سیمپل اچ آر، بیان میکند که اطلاعات زیاد و ملاکهای فراوانی که برای مدیریت یک سازمان درنظر گرفتهایم، نهتنها کمککننده به خود مدیر نیست، بلکه مدیر نمیتواند این ملاکها را در سازمان گسترش دهد؛ چراکه راهکار، “الگوی رفتاری” است.
اهمیت رفتار سازمانی چیست؟
شاید درحال اندازهگیری و حرکت کردن به سمت اشتباهی باشیم. مدیران و کارآفرینان درحال فعالیت هستند و از آنها میخواهیم که مثلاً برای بهبود تعامل مدیران با کارکنان، احساس همدردی خود را با اعضای تیمشان و بهطور کلی، همدلی در محیط کار را افزایش داده و از آنها بخواهند که همین کار را انجام دهند. سپس طراحی مدل شایستگی انجام دهیم و اگر فردی توانایی همدردی کمی داشت، جذب و استخدام نمیکنیم و در برنامههای توسعه و جانشین پروری نیز یکی از ملاکها را احساس همدردی قرار میدهیم و… . اما واقعاً اگر این احساس همدردی مهم باشد اما ما صرفاً برروی مدیر تمرکز کنیم، چه؟
اهمیت رفتار سازمانی از آنجایی مورد توجه قرار میگیرد که مردم، افراد سازمان و اعضای تیم، از چیزی که به آنها میگویید، یاد نمیگیرند؛ بلکه از کاری که با آنها انجام میدهید یاد میگیرند. اگر بهجای تمام کارهایی که در سازمان انجام میدهیم، تلاش کنیم تا الگویهای رفتاری درست و خوبی برای مجموعه ایجاد کنیم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یعنی بهجای این که تابلویی تهیه کنیم و روی آن بنویسیم که “ارزشهای اخلاقی ما، صداقت، خوشقولی و خوشرویی است”، همین موارد را واقعاً «زندگی» کنیم.
الگوی رفتاری در انسان ها
توجه اصلی دیدگاه گفته شده بر این مورد است که رفتارهای انسانها را از سه طریق میتوان بررسی و توجیه کرد:
- شخصیت: ژنتیک فرد و شرایطی که در آن بزرگ شده است. مثلاً شخصی که در خانواده پرجمعیت زندگی کرده باشد، در مقایسه با فردی که در خانواده کمجمعیت زندگی کرده، احتمالاً رفتارهای متفاوتی خواهند داشت.
- هورمونها: احتمالاً شخصی که تیروئید پرکار دارد، در مقایسه با فردی که تیروئید خیلی کمکار دارد، رفتارهای متفاوتی خواهد داشت.
- محیط: افراد و شرایطی که درحال حاضر، شخص در آن حضور دارد. کسی که در جمع یک گروه سرود قرار دارد با فردی که در جمع یک گروه ساختمانسازی قرار دارد، احتمالاً رفتارهای متفاوتی خواهد داشت.
طراحی الگوی رفتار سازمانی
در این دیدگاه، باور بر این است که مدیران سازمان، بهعنوان افرادی که توجه زیادی به آنان میشود و تأثیر قابل توجهی در سازمان دارند، میتوانند یکی از همان محیطهای تأثیرگذار بر رفتار فرد باشند، یعنی همان مورد سوم «محیط».
در الگوی رفتار سازمانی تلاش میشود تا آن چیزی که سازمان بهدنبال ساختنش است، ابتدا در مدیران بهصورت “کامل” پیاده شود.
اگر سازمان اعتقاد به خوشرویی دارد، ابتدا مدیر، خودش را خوشرو کند یا افراد خوشرو انتخاب کند. علاوهبر این، توجه و تمرکز خود را برروی درست کردن و کنترل کردن این رفتار در مدیران باشد. اما در ادامه چه میشود؟ شما الگوی رفتار سازمانی درستی به مجموعه معرفی کردهاید و اگر این اشخاص، واقعاً به چیزی که میگویند، عمل کنند، کل سازمان به آن ویژگی اخلاقی مجهز خواهد شد.
تاثیر مدیران بر رفتار سازمانی
سؤال اساسی که در الگوی رفتار سازمانی و در مقایسه با ارزیابی عملکرد از نوع ۳۶۰ درجه، سالانه و فصلی پرسیده میشود، این است که به عنوان یک مدیر، توانستهاید الگوی مناسبی برای مجموعه باشید؟ چطور این کار را انجام دادهاید؟
هیچ قضاوتی در پرسش و پاسخ آن وجود ندارد. خود شخص، رفتارش را با چیزی بیان کرده است که به آن باور دارد، که اگر نداشت، مدیر نمیشد، مقایسه میکند.
درواقع، تمام کارهایی که در یک مجموعه اتفاق میافتد، با الگوبرداری میتوان توضیح داد. تا آنجایی که مدیر تیم فرمول یک مرسدس بنز در توضیح دلایل خیرهکننده موفقیت تیمشان در طول ده سال گذشته توضیح میداد که:
استاندارد نحوه انجام کار در سازمان را از دستشوییها شروع میکنیم. من خودم شخصاً نحوه نظافت و چیدمان کوچکترین چیزها و وسایل در سرویسهای بهداشتی دفتر و کمپهایی که برای تمرین میرویم را به تیم خدمات آموزش میدهم. حتی اگر ببینم تجربه کافی در این حوزه را ندارند، خودم این کار را انجام میدهم. هر ماشینی که وارد گاراژ میشود، بلافاصله جای لاستیکها باید نظافت شوند. در پارکینگ، هیچ وسیلهای نباید بیرون از جعبه باشد. ما با این کار، یک سطح استاندارد و یک الگوی رفتار سازمانی عالی از نحوه انجام تمام کارها را ارائه دادهایم که برای همه قابل درک و فهم است.
تاثیر فرهنگ سازمانی بر الگوی رفتاری در سازمان
میتوان اینطور تصور کرد که با مدل فرهنگسازی الگوی رفتاری، بهدنبال ایجاد کردن برند مدیران در سازمان هستیم؛ برندی که نشاندهنده ارزشها و اخلاقهای پسندیده از نظر سازمان ما باشد.
قرار نیست شما چیزی را برای تبدیل شدن به الگوی رفتار سازمانی، خلق کنید که با شما متفاوت باشد؛ قرار است فرهنگ سازمانی و بهطور کلی، رفتارها و کارهایی که انجام میدهید را مورد بررسی قرار دهید و آنهایی که بیشتر به ارزشهای اخلاقی شما و سازمانتان نزدیک است، بیرون بکشید و «بیشتر» به آنها توجه کنید. برای مثال:
– اگر احترام برای شما ارزش است، توجه خود را بیشتر برروی کلماتی که استفاده میکنید، بگذارید.
– اگر نوآوری در محیط کار برای شما اخلاق است، ارزش بیشتری برای افرادی که خلاقیت دارند، نشان دهید و جلسات آن تیمها را از دست ندهید.
– اگر مشتری مداری برایتان اولویت است، زمانی را درطول هفته اختصاص دهید و خودتان شخصاً پاسخگوی مشتریان ناراضی باشید.
برای این که الگوی رفتاری مناسبی در سازمان شوید، باید آن قدر قدرت رفتار و کارهایتان بلند و قابل رؤیت باشد که نیازی به بیان ارزشهای شما نباشد و همه متوجه آنها شوند.
به سادگی، الگو شوید
لازم نیست برای این که الگوی رفتار سازمانی شوید، یک لیست دهتایی از ارزشهای اخلاقی و چیزهایی که برای شما ارزشمند است را استخراج کنید. میتوانید صرفاً یک مورد را انتخاب و کاری کنید که کل سازمان، بدون اینکه شما چیزی بیان کنید، متوجه ارزش و توجهی که شما به یک مورد خاص دارید، بشوند.
نظرات شما