خلاقیت سازمانی چگونه ایجاد می شود؟
خلاقیت سازمانی و به طور کلی نوآوری در محیط کار، یک عضو جدا نشدنی مجموعههای امروزه شده است. بهطوری که یکی از شایستگیهای اصلی تقریباً هر استخدامی، خلاقیت است. اما چطور میتوان فهمید چه نوع خلاقیت در سازمان نیاز است؟ اصلاً چند نوع خلاقیت در کسب و کار وجود دارد؟ چطور متوجه شد از بین انواع نوآوریهای موجود، سازمان به کدام یک بیشتر احتیاج دارد؟
علم نوآوری، در مقایسه با سایر حوزههای روانشناسی، جوانتر بوده و تحقیقات کمی در این حوزه انجام شده است. اما در این مقاله خلاقیت سازمانی در سیمپل اچ آر، با کمک از دانشگاه پنسیلوانیا که در اولین مقالات منتشر شده سال ۲۰۲۳ خود آن را معرفی کرده است، چهار مدل دسته بندی خلاقیت در سازمان را بررسی میکنیم.
اهمیت خلاقیت سازمانی
برای اینکه اهمیت خلاقیت سازمانی را بهتر درک کنید، لازم است بدانید که شما به عنوان رهبر یا منابع انسانی در سازمان، در اولین قدم برای بهبود چیزی، نیاز است که بتوانید آن را به خوبی درک کنید و بتوانید در دستهبندیهای مناسبی قرار دهید. برای مثال، وقتی میخواهید کارهای روزمره را انجام دهید، احتمالاً از ماتریس آیزنهاور استفاده میکنید و طبق دستهبندی که به شما ارائه میکند، برای آن برنامهریزی میکنید.
اما مشکل در خلاقیت این است که تنها به شکل یک مدل فکری در سازمانها جا افتاده است و امکان اینکه سازمانها بتوانند باتوجه به نیاز خودشان، از نوع نوآوری مورد نیاز به درستی استفاده کنند، وجود ندارد.
یعنی اینکه شما وقتی احساس میکنید که خلاقیت سازمانی شما پایین است، این احساس تنها در همین مرحله باقی میماند و هیچ طبقهبندی خاصی از این مشکل، که مشکلی بسیار اساسی است، نمیتوان ارائه داد.
طبیعتاً وقتی مشکل مشخص نباشد، راه حل مشخصی هم نخواهد داشت و راهکار ما به برگزاری بازیهای سازمانی که احتمال میدهیم نوآفرینی را افزایش میدهد یا جلسات افزایش خلاقیت در سازمان یا اهدا کردن کتابهای «چگونه خلاقیت خود را افزایش دهیم» محدود میشود.
خلاقیت از دیدگاه سازمانی
بیایید خلاقیت از دیدگاه سازمانی را بررسی کنیم. اهمیت خلاقیت در سازمان برای سایر حوزهها به شکل گفته شده نیست. برای مثال، شما اگر در واحد فروش احساس مشکل کنید، تماسهای خروجی را چک میکنید، تیم پشتیانی را بررسی میکنید، نحوه ارسال کالا را تحت نظر میگیرید و مشکل را پیدا خواهید کرد. اما وقتی خلاقیت سازمانی پایین است، میخواهید افراد را اخراج کنید؟ پاسخ کارمندان مشخص است: خلاقیت در شرح شغل ما نیست، میخواستید موقع استخدام دقت کنید!
البته که راهکار برخی مجموعهها، به راه انداختن واحدهای تحقیق و توسعه و نوآوری است که معمولاً به دلیل دور بودن از هسته اصلی بیزینس، راندمان ندارند. به عبارت دیگر، نوآفرینی باید در کل سازمان به صورت فرهنگ نفوذ کند، نه فقط در تعداد محدودی از افراد سازمان. نوآوری واحدی جدا از سازمان که به آن کمک کند نیست، بلکه خلاقیت، خود سازمان است.
ابعاد خلاقیت سازمانی
در ادامه به چهار مدل دسته بندی خلاقیت در سازمان که برگرفته از آخرین تحقیقات از دانشگاه پنسیلوانیا است میپردازیم تا شما با الگوگرفتن از آن، باعث رشد خلاقیت در سازمان خود شوید.
- خلاقیت تلفیقی
خلاقیت تلفیقی درواقع شبیه تلفیق چند مفهوم است؛ نوآفرینی که پایهی خیلی از کشفهای علمی بشر محسوب میشود. در این روش خلاقیت سازمانی، چندین ابزار، مفهوم و یا عملکرد در قالب یک مخلوق پیچیدهتر ولی کارآمدتر و خلاقتر با هم ادغام میشود. مثل گوشیهای تلفن همراه امروزی، که ۴۰ سال پیش در قالب یه ساعت دیواری، دوربین عکاسی، تلفن بزرگ دیواری، چرتکه و بسیاری ابزار دیگر کار میکرد و با بررسی نیاز مصرف کنندگان و ادغام نیازمندیها، به یک گوشی هوشمند امروزی تبدیل شده است.
- خلاقیت ساده ساز
خلاقیت ساده ساز برعکس نوع قبل خلاقیت سازمانی است و در اصل، به معنی تجزیه و خرد کردن فرآیندها و ساده کردن پیچیدگیهاست. به گونهای که یک عمل واحد، با تجزیه به اجزای کوچکتر، در زمان کمتری انجام میشود و همچنین به دلیل تخصصیتر شدن هربخش، کارایی و کارآمدی آن نیز افزایش مییابد.
برای مثال، تصور کنید شما یک کسب و کار فروش دستمالهای پارچهای و کاغذی هستید که با بررسی خرید مشتریان، به این نتیجه برسید که آنها از یک محصول برای دو کاربرد استفاده میکنند. رستورانها و خانوادهها به صورت مجزا از یک نوع دستمال پارچهای استفاده میکنند. حالا با تخصصی و شخصیسازی دستمالهای پارچهای برای هرکدام از این دو بخش، میتوانید بازار آن بخش را رونق ببخشید.
- خلاقیت جورِ دیگر!
به اصطلاح برآمده از شعر سهراب سپهری فکر کنید: «چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!»
در این نوع از خلاقیت سازمانی، بشر از تکنیکی استفاده میکند که در اصل برآمده از یکی از بزرگترین کشفهای حوزه علوم اعصاب است و آن، توانایی تغییر نقطه تمرکز است.
محققان طی آزمایشات بسیار و تهیه الگوهای رفتاری مغزی، دریافتند که برای مثال، زمانی که درحال حل یک مسئله ریاضی هستید، بخشهایی از مغز که مختص به تمرکز بر حل ریاضیات است، در تصویربرداری مغز روشن است؛ اما بخشهایی از مغز نیز که انتظار میرود در این لحظات، بیکار و بیعملکرد باشند، اتفاقاً ارتعاشاتی از خود بروز میدهند. به همین دلیل است که رؤیاپردازی روزمره – زمانی که به یک موضوع خاص فکر نمیکنید – زمان ایدهآلی برای باروری خلاقیت شماست.
برای مثال، ساخته شدن ابزاری که ما آن را GPS مینامیم و هرروز از آن استفاده میکنیم، از آنجایی شروع شد که سالها پیش برای تخمین سرعت فضاپیمای Sputnik، فاصله بسیار زیاد بین دو نقطه در فضا را اندازهگیری میکردند. در سالهای بعد، متوجه شدند که از این تکنولوژی میتوان برای ردیابی اجسام روی زمین استفاده کرد. (شستن چشمها!)
و یا در مثالی دیگر که احتمالاً در کسب و کار شما نیز قابل تعمیم باشد، خدمات وب شرکت آمازون (AWS) برای کمک به زیرساخت خود شرکت شکل گرفت که در طی سالهای بعد با تغییر استراتژی، تبدیل به یک غول مستقل و بزرگ سرمایه برای شرکت مادر شد.
به بیان سادهتر، توجه به محصول یا خدمات حال حاضر شما، برای مشتری متفاوت که اتفاقاً یکی از استراتژیهای رشد بازار هم است.
- خلاقیت خطرناک
این نوع خلاقیت سازمانی، احتمالاً آن نوعی است که بیشتر ما در مورد نوآوری در ذهن داریم. اینکه جلوتر از زمان فکر کنیم. کتابهای ژول ورن را به یاد بیاورید. دور دنیا در هشتاد روز، بیست هزار فرسنگ زیر دریا و غیره. به او لقب نویسندهای جلوتر زمان دادهاند.
اتفاقی که در خلاقیت خطرناک ممکن است گریبانگیر کسب و کار شود، این است تفکر خلاق و محصول مورد نظر، بسیار جلوتر از زیرساختهای عصر خود باشد. برای مثال، میتوان به مقالهای در سال ۱۹۸۳ با موضوع ارز دیجیتال اشاره کرد؛ که نویسنده این مقاله چند سال بعد در سال ۱۹۹۴ اولین پرداخت الکترونیکی را با شرکت خود به نام DigiCash انجام داد و اما به خاطر نبود زیرساختهای مناسب برای جاانداختن آن، چند سال بعد، ناچار به تعطیل کردن شرکت خود شد.
شرایط ایجاد خلاقیت در سازمان
برای ازبین بردن شکاف بین تفکر خلاق و زیرساختهای زمان فعلی و ایجاد خلاقیت سازمانی، از دو روش میتوان استفاده کرد.
- اول آن که از طریق تبلیغات، مشارکت و راهاندازی متمرکز، سرعت بلوغ بازار را بیشتر کنیم. مانند کاری که شرکت Paypal دقیقاً با محصولی مشابه DigiCash اما با سناریویی متفاوت انجام داد. PayPal ابتدا با شرکت مادر خود، ebay، به بازار معرفی شد و پس از آنکه توانست جای خود را در بازار مستحکم کند، به عنوان یک برند جداگانه کار کرد.
- راه حل دوم، یک مدل خلاقیت سازمانی و نوآوری گامبهگام است. به این معنی که ذهن مخاطبان و سرمایهگذاران را برای محصول نهایی آماده کنیم. مانند اتفاقی که در مورد خودروهای خودران میافتد. خودروهای تمام خودران هنوز به دلایل فرهنگی و فنی، آمادگی معمول شدن و جاافتادن در بازار را ندارند؛ حال آن که ما سالهاست که از امکاناتی مثل پارک خودکار و یا کروز کنترل استفاده میکنیم و به صورت ناخودآگاه، برای پذیرفتن محصول نهایی آماده میشویم.
به سادگی، خلاقیت را استراتژیک کنید
خروجی خلاقیت سازمانی، تأثیرات استراتژیک فراوانی خواهد داشت؛ اما اینجا ما یک قدم بالاتر از خروجی خلاقیت در سازمان صحبت میکنیم. ما درباره تیم سازی و طراحی ساختار تیم برای رسیدن به نوآوری صحبت میکنیم.
اینکه شما باتوجه به سازمان خود و درک بازار، متوجه شوید که مزیتهای رقابتی ارائه شده شما، همگی در حوزه «خلاقیت تلفیقی» بوده است یا این که در حوزه «خلاقیت ساده ساز» فعالیتی نکردهاید، دید بسیار خوبی به شما و مسیر آینده سازمان خواهد داد.
اینکه کدام خلاقیت سازمانی برای شما بهتر است، قطعاً جوابش «بستگی دارد» است. اینکه شما تمام تمرکزتان را در یک حوزه از نوآوری مصرف کنید یا در تمام حوزههای آن ورود کنید، به سازمان شما بستگی دارد. اما بعد از اینکه مشخص شد کدام یک از حوزهها برای شما مفیدتر خواهد بود، با درک مشخصتری نسبت به قبل، که فقط میدانستیم نوآفرینی کم است، میتوانیم روی رشد بیزینس فکر کنیم.
نظرات شما