تاثیر هوش مصنوعی chatGPT در سازمان و شغل های آینده چیست؟
هوش مصنوعی chatGPT در سازمان و استفاده از آن در کسب و کار، همان اندازه که میتواند مفید باشد، تهدیدهایی نیز به همراه دارد. چت جی پی تی از موضوعات داغ این روزهای اکثر سوشالمدیاهاست. میتوان مهمترین تأثیر این تکنولوژی را، جدای از اینکه زندگی را مانند هر تکنولوژی دیگری برای انسانها آسان میکند، احساس ترسی دانست که به اکثر مشاغل در دنیا انداخته است. اخباری میشنویم از اینکه این هوش مصنوعی، میتواند تا چند سال آینده جای برنامهنویسان، نویسندگان محتوا و مدیران سوشال را بگیرد. اما این نگرانی چرا ایجاد شده است؟
در این مقاله هوش مصنوعی chatGPT در سازمان از سیمپل اچ آر، کارهای اصلیای که این تکنولوژی AI انجام میدهد را بررسی میکنیم و در ادامه توضیح میدهیم که چرا این تکنولوژی، نمیتواند جایگزین انسان شود.
کاربرد هوش مصنوعی chatGPT در سازمان ها و کسب و کار چیست؟
از کاربردهای چت بات chatGPT در موقعیتهای مختلف بسیار شنیدهایم و میدانیم این هوش مصنوعی میتواند عملکردهای متفاوتی ارائه دهد. اما ما قصد داریم تا کاربرد هوش مصنوعی chatGPT در سازمان ها و کسب و کار را بررسی کنیم و ببینیم چت جی پی تی چه تأثیری در مشاغل دارد.
۴ کار اصلی که این تکنولوژی هوش مصنوعی chatGPT تولید محتوا انجام میدهد، شامل موارد زیر است:
- تولید محتوا: بااستفاده از بانک اطلاعات غنی و مدلهایی که برای یادگیری این ماشین استفاده شده است (که البته برای زبان فارسی، منابع خیلی کمی وجود دارد.) میتواند تولیدمحتوا برای بلاگ پست، مقاله یا حتی پست سوشال مدیا تولید کند.
- افزایش کیفیت محتوای تولید شده: محتوای تولید شده ازطریق این چت بات، نسبت به محتوای تولید شده توسط انسان، از کیفیت بالاتری برخوردار است؛ چراکه مدلهای بیشتری را نسبت به هرانسان نویسندهای دیده، از آنها یاد گرفته و براساس آن، مدلهایی که انسانها دوست دارند مطب بخوانند را پیدا کرده است. این ویژگی هوش مصنوعی chatGPT در سازمان، به کسب و کارها کمک میکند تا بتوانند محتواهای غنیتری را به کاربران خود ارائه دهند.
- افزایش تنوع محتوا: چت جی پی تی، توانایی تولیدمحتوای متنی، صوتی و تصویری را همزمان دارد. این ویژگی هوش مصنوعی chatGPT قدرت فراوانی به کسب و کارها برای تولید انواع محتواهای ارزشمند میدهد.
- تولید محتوای اختصاصی: این تکنولوژی توانایی تولید محتوای کاملاً اختصاصی بر هرفرد را دارا است. به این صورت، میتواند برای هرشخص، باتوجه به شرایط و علایقش، محتوای اختصاصی تولید کند و درنتیجه، احتمال خوانده شدن محتوا و به دنبال آن، وایرال شدنش را افزایش دهد. همچنین کاربرد این هوش مصنوعی chatGPT در سازمان، تولید محتوای اختصاصی برای هر کسب و کار و باتوجه به استراتژی سازمان است تا وجه تمایز آنان را حفظ کند.
آیا هوش مصنوعی chatGPT برای آینده کسب و کارها تهدیدکننده است؟
خب؛ اگر واقعبینانه به این چت بات نگاه کنیم، واقعاً تهدید جدی برای صنایعی مثل طراحان گرافیک، مارکتینگ، دولوپرها و تولید محتوا است؛ اما اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم، اینطور نیست.
برای مثال، تصور کنید که آشپز هستید، خردکن برقی ندارید و سالیان سال است که بدون خردکن برقی کار و غذاهایی عالی درست میکنید. حال با آمدن خردکن برقی، پروسه انجام کار شما راحتتر، سریعتر و باکیفیتتر میشود؛ اما خردکن برقی، این تکنولوژی جدید، جایگزین شما نشده است؛ بلکه نحوه انجام کار شما را تغییر داده، استاندارد کار شما را ارتقا داده و شما را مجبور به تغییر در شیوه انجام کار کرده است.
شاید اینطور بتوان تعبیر کرد که آمدن چت جی پی تی و استفاده از هوش مصنوعی chatGPT در سازمان ها و کسب و کار، مثل آمدن خردکن برقی برای آشپزها است. درنهایت، یک انسان نیاز است که با این ربات صحبت کند، دستور دهد و خروجی کارش را چک کند.
هوش مصنوعی chatGPT چه تهدیدهایی برای کسب و کارها ایجاد میکند؟
قبل از اینکه این چت بات بیاید، شاید زمان انجام کار ۱۰ ساعت بود؛ حالا و باوجود این ربات، زمان انجام کار ۵ ساعت خواهد شد. حال مسئله این است که برای صنایع ذکر شده، دو حالت زیر ممکن است پیش بیاید:
- باتوجه به اینکه ساعت مورد نیاز برای انجام کاری که قبلاً ۱۰ ساعت زمان لازم داشته و الان به ۵ ساعت رسیده، شاهد تعدیل نیرو به شکل گسترده در طول سالیان آینده در کل دنیا در این حوزه باشیم و علاوهبر اینها، شاهد کوچ افراد این صنعت به صنایع دیگر؛ که خیلی بعید است.
- حالت دوم از تهدیدهای هوش مصنوعی chatGPT در سازمان که احتمال بیشتری برای وقوع دارد، این است تصور کنید تا سال آینده، اصلاً تمام شرکتهای دنیا از چت جی پی تی در مارکتینگ، سوشال و تولید محتوا استفاده کنند. پس تفاوت و مزیت رقابتی بیزینسها در این حوزه کجا میرود؟ همه آنها که به نوعی درحال استفاده از یک تکنولوژی هستند (با کمی تفاوت)، پس چطور میتوانند تفاوت خودشان را با سایر رقبا نشان دهند؟
در این شرایط، تصور میشود که اتفاقاً دعوا بر سر به کار گرفتن افراد متخصص حوزه مارکتینگ و طراحی و تولید محتوا آغاز شود؛ دعوا بر سر افرادی که بتوانند با این خردکن جدید، چت جی پی تی، خیلی خوب کار کنند و خروجیهای عالی بگیرند یا بتوانند چیزهای جدیدی به آن اضافه کنند. میتوان اینطور تصور کرد که با آمدن هوش مصنوعی chatGPT در سازمان ها، کسب و کارها مجبور هستند سطح تولیدمحتوا و مارکتینگ خود را در سطح جهانی ارتقا دهند، وگرنه از بازی بیرون میمانند.
راهکار سازمانها در ایران در مقابل chatGPT چیست؟
قطعاً رسیدن چت جی پی تی به صورت کامل به ایران و یادگیری الگوهای زبان فارسی، زمانبر خواهد بود؛ پس تیم تولیدمحتوا، احتمالاً با این تکنولوژی «فعلاً» کاری نداشته باشد. اما استفاده کردن از تکنولوژی هوش مصنوعی chatGPT در سازمان، در تیمهای طراحی میتواند نقطه شروع برای ایجاد ارتباط بین سازمانتان با این تکنولوژی باشد. میتوانید به راحتی یک اکانت چت جی پی تی برای سازمانتان خریداری کنید و در مرحله اول، فقط آن را در اختیار تیمتان قرار دهید. رفتهرفته میتوانید جلسات گروهی برای استفاده از آن برگزار کنید و بعد از گذشت مدتی، قسمتی جزئی از خروجی کار تیمتان را، از چت جی پی تی بگیرید.
چت جی پی تی (ChatGPT) در چه مواردی استفاده می شود؟
اکنون که تقریباً یک سال از معرفی ChatGPT میگذرد و شلوغی تبلیغات آن تمام شدهاست، زمان آن شدهاست که ببینیم «واقعاً» در صنایع مختلف به چه شکلی درحال استفاده است و چه تغییری در فرآیند کارها ایجاد کرده است. در ادامه، با کمک تحقیقی که دکتر مریم علوی، استاد IT دانشگاه جوریجا که در رزومه کاری خود طراحی استراتژی تغییر دیجیتال برای شرکتهایی از قبیل کوکاکولا، کیا، بانک ملی آمریکا و بانک جهانی داشتهاند، انجام دادهاست (منبع)، خواهیم دید که تغییرات به چه شکل بوده است و در سه صنعت مختلف، تأثیر آن را بررسی میکنیم.
- پشتیبانی مشتریان
در طی این تحقیقی که برروی بیش از پنج هزار مشتری یکی از شرکتهای فورچون ۵۰۰ انجام شد، به پرسنل مشغول در بخش پشتیبانی مشتریان، GPT- 4 داده شد و درنتیجه، باعث افزایش سرعت پاسخگویی به مشتریان و رضایت شغلی در خود پرسنل شد. همچنین این تحقیق اثبات کرد که کاربرد هوش مصنوعی برای پرسنل تازهوارد و دارای تجربه کمتر، مؤثرتر واقع میشود و مشتریان در پایان فرآیند خود، احساس بهتری نسبت به پاسخگویی داشتند.
- حل مسئله و نگارش
گروهی دیگر از دانشجویان و محققین در مرحله بعدی مورد آزمایش قرار گرفتند. در این قسمت از آزمایش، به آنان نگارش یک متن علمی و تخصصی محول شد؛ به نیمی از آنان اجازه استفاده از ابزارهای AI داده شد و به نیمی دیگر داده نشد. گروهی که به ابزار دسترسی داشتند، ۴۰ درصد سریعتر و ۱۸ درصد باکیفیتتر از گروهی که به ابزار دسترسی نداشتند، کار خود را انجام داده بودند. علاوهبراین، در این تحقیق نیز مشخص شد که افرادی که دارای تخصص کمتری بودند، استفاده بهتری از ابزار AI برده بودند و خروجی کارشان بهتر شده بود.
در گروهی دیگر، بهسراغ دانشجویان حقوق رفتند (۶۰ نفر) و از آنان خواستند که ۴ تحلیل حقوقی انجام دهند. نیمی از آنان میتوانستند از ابزار هوش مصنوعی استفاده کنند و نیمی دیگر اجازه استفاده نداشتند. باز هم گروهی که دسترسی داشتند، توانسته بودند سریعتر و با کیفیت بیشتری کار خود را تحویل دهند و احساس بهتری به کار خود نسبت به گروه دیگر داشته باشند.
- برنامهنویسی
برای سنجش میزان تأثیرگذاری هوش مصنوعی در فرآیند کار برنامهنویسان نیز، آنان را به دو گروه تقسیم کردند. گروه اول میتوانستند از Github Copilot که به هوش مصنوعی مجهز است استفاده کنند و گروه دوم، حق استفاده از آن را نداشتند. به هر دو گروه، یک کار یکسان داده شد. گروه اول که با Copilot کار میکرد، تقریباً ۵۵ درصد سریعتر کار را انجام دادند و این تنها مزیت استفاده از هوش مصنوعی برای آنان نبود؛ بلکه گروهی که با ابزار هوش مصنوعی کار کردهبودند، بیش از ۸۵ درصد، فشار ذهنی کمتری را تحمل کرده بودند (چون کار تکراری انجام نمیدادند)، ۶۰ درصد احساس رضایت بیشتری از کار خودشان داشتند و بیش از ۵۰ درصد، کمتر احساس خستگی و افسردگی میکردند.
چرا Gen AI موفق است؟
هنوز زمان نیاز است تا تأثیراتی که هوش مصنوعی میتواند در زندگی روزمره ما ایجاد کند مشخص شود؛ اما اگر براساس اتفاقات و تأثیراتی که در طول دو سال اخیر ایجاد کرده است، بخواهیم دلایل موفقیت آن را بررسی کنیم، به دو نکته میرسیم:
- شخصیسازیشده: مهمترین ویژگی که از این ابزار میتوان در شغلهی مختلف استفاده کرد و باعث افزایش سرعت و کیفیت کار شد، این است که هرفردی، به هر میزان و در هر شرایطی که نیاز داشته باشد، میتواند از Gen AI استفاده کند. برخلاف سایر راهکارهایی که باعث افزایش سرعت و کیفیت کار میشد، که همگی از بالا به پایین سازمان بودند و مراحل انجام کار را مشخص میکرد، هوش مصنوعی این امکان را فراهم آورده تا هرفردی، کاملاً برای رفع نیاز شخصی خودش از این ابزار استفاده کند.
- یادگیری سریعتر: تاکنون اثبات شده که استفاده از هوش مصنوعی میتواند خروجی کار افرادی که تجربه کمتری دارند را بیشتر پیشرفت دهد. به عبارت دیگر، استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی مانند chat GPT میتواند باعث تسریع فرآیند یادگیری افراد شود و حتی فرآیند منتورینگ را لذتبخشتر کند؛ زیرا افراد سنیور و باتجربه سازمان نیز میتوانند برای فرآیندهای آموزش و آنبوردینگ پرسنل تازهوارد، از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده کنند.
چگونه هوش مصنوعی را وارد سازمان کنیم؟
شاید بتوان گفت در دورانی هستیم که علاقه سازمانها برای استفاده از هوش مصنوعی و ابزارهای معرفیشده آن، در اوج خود قرار دارد. اما درواقع این علاقه به چه معنا است و چگونه میتوانیم آن را در سازمان پیاده کنیم؟ اینکه برای تمام پرسنل یک اکانت Chat-GPT تهیه شود و از فردا به آنان بگوییم که برای انجام کارهای روزمره خود از آن کمک گیرند، یعنی سازمان ما مدرن شده و درحال بهرهبردن از قدرت هوش مصنوعی ChatGPT در سازمان است؟ شاید بتوان گفت بله، ولی در سطحی بسیار ابتدایی! در ادامه، مدلی پیشنهاد شده است که میتواند چارچوب فکری مناسبی برای پیادهسازی هوش مصنوعی در سازمان باشد:
- ـ سطح یک؛ شخصی: در سطح ابتدایی، افراد بهصورت شخصی با ابزارهای هوش مصنوعی کار میکنند و باعث میشود که کارشان را سریعتر و با کیفیت بیشتری انجام دهند. حوزههایی که در بالاتر نیز به آنها اشاره کردیم مانند نویسندگی، تحلیل داده، مهندسی نرمافزار، ارتباط با مشتری و سایر حوزهها.
معمولاً یادگرفتن استفاده از هوش مصنوعی در سطح فردی در مقایسه با سایر سطوح، بسیار سریعتر انجام میشود و نتایج استفاده از آن هم میتواند وابسته به تخصصی که در آن مورد استفاده قرار میگیرد، متفاوت باشد. برای مثال، اگر در ارتباط با مشتری باعث بیش از ۳۰ درصد افزایش سرعت در حل مسائل مشتری میشود، در برنامهنویسی بیش از ۲۵ درصد باعث افزایش سرعت شده و در مهندسی داده باعث ۱۰ درصد صرفهجویی در زمان میگردد. بهطور کلی، میتوان گفت که نقش هوش مصنوعی ChatGPT در سازمان در سطح یک، سریعترکردن و اتوماتیککردن برخی فرآیندها است که باعث بهبود عملکرد افراد میشود.
- سطح دو؛ تیمی: در این سطح، ابزار هوش مصنوعی مانند یکی از اعضای تیم شما در کنارتان قرار گرفته و توسعه یافته است؛ آن هم با یک هدف مشخص: شفافکردن اهداف پروژه برای هر یک از اعضای تیم. منظور این است که با درنظرگرفتن این نکته که یکی از عوامل بسیار تأثیرگذار در موفقیت تیمها، دانستن میزان فهم مشترک نسبت به شیوه انجام پروژه است، هوش مصنوعی میتواند در قالب یک دستیار در کنار اعضای تیم آموزش ببیند تا بتوانید در شفافسازی و ایجاد فهم مشترک بین اعضای تیم از آن استفاده کنید.
استفاده در این سطح از هوش مصنوعی ChatGPT در سازمان، میتواند از هدررفتن انرژی و سرمایه سازمان جلوگیری کندو باعث بهبود روابط بین اعضای تیم و افزایش سرعت فرآیندها شود. در این سطح از بلوغ سازمان از هوش مصنوعی، هدف این نیست که افراد از آن «استفاده» کنند؛ بلکه هدف این است که افراد با آن «کار» کنند و هوش مصنوعی را یکی از اعضای تیمشان بدانند.
- سطح سوم؛ تغییر کار: در سومین سطح بلوغ سازمان در استفاده از هوش مصنوعی، بعد از سطح فردی و تیمی به این سطح میرسیم که AI میتواند کاری که انجام میدهیم را تغییر دهد؛ به این معنی که فراتر از افزایش سرعت یا کیفیت کار میرود و اصل کاری که یک شخص درحال انجام آن است را متحول میکند.
برای مثال، صنعت سلامت را درنظر بگیرید که پزشکان معمولاً در حین ویزیت بیمار، مجبور هستند همزمان به صحبتهای بیمار گوش کنند و نکتهبرداری انجام دهند. اما در یکی از کلینیکهای آمریکا، این کار توسط هوش مصنوعی بهطور کامل انجام میشود و حتی پیشنهاداتی برای شیوه درمان نیز ارائه میگردد (منبع). از این طریق، تمام توجه پزشک در حین معاینه، بر خود بیمار است. البته استفاده در این سطح از هوش مصنوعی، نیازمند دقت و ظرافت بالایی است و از حساسیتهای بالایی برخوردار است؛ زیرا نباید به قصد تحول در کار، اصل کار تضعیف شود.
- سطح چهارم؛ رشد: قدرت حقیقی AI در این سطح نمایان خواهد شد؛ در شرایطی که شما سه سطح قبلی را پشت سر گذاشته باشید و از بهبود عملکرد فردی، تیمی و تحول شغل گذر کرده و حالا بهدنبال رشد سازمان باشید. در این سطح، هوش مصنوعی میتواند شیوه تعامل شما با مشتریان را تغییر دهد، محصولات بعدی که قرار است روی آن کار کنید را تعیین کند، تحقیقات بازار شما را عمق ببخشد و مانند تیم توسعه بازار یا تحول سازمانی برای شما کار کند. در بعضی تحقیقات که در این سطح از سازمانها انجام شده است (سازمانهایی که وارد سطح چهارم استفاده از هوش مصنوعی شدهاند) نشان داده شد که ۴۰ درصد پیشرفت بیشتری نسبت به شرایطی که از هوش مصنوعی استفاده نمیکردند، برخوردار شدند. البته که نرخ عدم رضایت شغلی در کارگران دانش، به دلیل کاهش خلاقیت، به بیش از ۸۰ درصد رسید که این موضوع نیز قابل تأمل است.
نظرات شما