افسردگی شغلی
افسردگی شغلی از احساساتی است که از مدیرعامل تا کارشناس تازهوارد سازمان ممکن است با آن مواجه شوند. تحقیقات بیزینس اینسایدر نشان میدهد که نسل زد، حتی بیش از سایر نسلها در معرض افسردگی در محیط کار هستند و از سال ۲۰۱۳ تاکنون، بیش از ۴۷ درصد آمار افسردگی در آنان افزایش داشته است. در ادامه این تحقیق آمده است که نسل زد در مقایسه با نسلهای قبلی در سن مشابه، از سلامت کمتری برخوردارند و تصور میشود این روند در ادامه زندگی این نسل نیز ادامه داشته باشد. البته تمرکز ما در این مقاله افسردگی شغلی در سیمپل اچ آر برروی نسل زد نیست و فقط برای نشان دادن اهمیت و رو به وخامت بودن این موضوع، از این تحقیق استفاده کردیم.
همچنین در تحقیق دیگری در دانشگاه سلامت هاروارد، رایجترین علائم افسردگی کاری را «پایین بودن مداوم سطح روحیه»، «ناراحتی عمیق» و «احساس ناتوانی» اعلام کردند. علاوهبر این، تعدادی زیادی از افرادی که مبتلا به افسردگی هستند، به دلیل هزینههای بالا، بهدنبال درمان نمیروند. با در نظر گرفتن همه این شرایط، لازم است که شما بهعنوان فعال منابع انسانی یا مدیرسازمان، با داشتن آگاهی از موضوع افسردگی شغلی ، به همکاران و پرسنل خود کمک کنید. همانطور که سالهاست برای اینکه در شرایط بحرانی بتوانیم جان فردی را نجات دهیم، دورههای کمکهای اولیه را میگذرانیم، لازم است کمی دانش نسبت به حوزه بیماریها و اختلالات روانی داشته باشیم تا در مواقع ضروری نیز بتوانیم از آسیب شدید به افراد جلوگیری کنیم.
افسردگی شغلی چیست؟
افسردگی یک بیماری روانی است که باعث ایجاد احساسات شدید پوچی، ناراحتی و ناتوانی در شادی کردن را شامل میشود. اما وقتی درباره افسردگی شغلی صحبت میکنیم، درواقع درباره شرایط محیطی صحبت میکنیم که میتواند افسردگی در شخص ایجاد یا آن را افزایش دهد که شباهت زیادی نیز با فرسودگی شغلی دارد. افرادی که دچار افسردگی کاری باشند، ممکن است مرخصی استعلاجی بیشتری بگیرند، خلاقیت خود را از دست بدهند و درگیر درمان و سلامت بیشتری داشته باشند. افسردگی در محیط کار بهعنوان یکی از سه مشکل اصلی محیط کار به شمار میرود (منبع). افسردگی شغلی یک حالت پیچیده از احساسات، افکار و رفتار در شخص است که میتواند دامن هر شخصی را بگیرد و بسیاری عوامل، از رنگ دیوارهای اتاق و چیدمان محیط کار تا مدل مکالمه مدیر با کارمندش در آن دخیل است.
علائم افسردگی شغلی چیست؟
علائم افرادی که دچار «افسردگی شغلی» هستند با افرادی که دچار «افسردگی» هستند، شباهت زیادی دارد؛ اما برخی از علائم شایعتر این بیماری، شامل:
- افزایش سطح استرس
- احساس بیحوصلگی
- پایینبودن سطح انرژی، روحیه و انگیزه
- احساس نسبتاً پایدار ناراحتی
- ازبین رفتن انگیزه برای انجام کارهایی که قبلاً از انجام آن لذت میبرده
- افزایش اشتباهات در کارهای روزمره
- تغییر رژیم غذایی (ممکن است افزایش یا کاهش شدید پیدا کند)
- تغییر روتین خواب
البته ممکن است همه ما در مقطعی از زندگی، همه این علائم را داشته باشیم، مثل زمانی که اتفاقی ناگواری برایمان افتاده است یا درگیر چالشی هستیم، اما فردی که دچار افسردگی شغلی است، حداقل چند عدد از این نشانهها را برای مدتی طولانی (معمولاً بیش از دو هفته) با خود دارد.
دلایل ایجاد افسردگی شغلی چیست؟
دلایل ایجاد افسردگی شغلی ممکن است شخص به شخص متفاوت باشد، اما برخی دلایل که معمولاً باعث ایجاد افسردگی در محیط کار میشوند، شامل:
- از دست دادن اختیار برروی کاری که مسئول انجامش هستید
- احساس اجبار در انجام دادن برخی کارها
- محیط کار سمی
- اعتیاد به کار و زیادتر از حد معمول کار کردن
- کار کردن در ساعات مختلف شبانهروز (بدون نظم)
- شرایط کاری بیثبات
تفاوت افسردگی شغلی و استرس در محیط کار چیست؟
استرس معمولاً یک احساس کوتاهمدت است که بعد از گذر کردن از آن موضوعی که در ما استرس ایجاد کرده است، برطرف میشود و حتی داشتن کمی استرس میتواند سطح تمرکز و انرژی ما را در انجام کار افزایش دهد. البته که اگر استرس ادامهدار یا خیلی شدید باشد، میتواند به ایجادشدن افسردگی کمک کند. اما افسردگی در طرف دیگر، بیماری روانی است که پایداری زیادی دارد و ممکن است از چند روز تا چند ماه به طول بیانجامد. همچنین افسردگی، عملکردتان را بهشدت کاهش میدهد و مانع تمرکز کردن شما میشود. ما در مقاله استرس در محیط کار به بررسی راهکارهای درمان آن پرداختهایم که مطالعه آن را به شما پیشنهاد میکنیم.
افسرده ترین مشاغل دنیا
براساس تحقیقی که سال ۲۰۱۴ در آمریکا برروی بیش از ۵۵ صنعت مختلف انجام داد، احتمال بروز افسردگی شغلی به ترتیب در مشاغل حوزه حمل و نقل عمومی، بنگاه و خدمات اجتماعی بیش از بقیه وجود داشت (منبع). علاوهبر این نیز در تحقیق دیگری که فوربز منتشر کرد، احتمال فرسودگی شغلی در مشاغل درمان، حقوق و تکنولوژی بیش از بقیه مشاغل وجود داشت.
درمان افسردگی در محیط کار
البته که هدف ما، درمان افسردگی در محیط کار نیست و از تواناییهای ما نیز خارج است؛ اما میتوانیم به ابزارهایی مجهز شویم که در صورت مشاهده افرادی که از این بیماری رنج میبرند، از رنج آنان بکاهیم تا از این طریق، هم شرایط زندگی آن شخص را بهبود بخشیم و هم باعث افزایش بهره وری در سازمان شویم:
- ساعات کاری
یکی از رفتارهایی که عموماً افراد دچار افسردگی شغلی انجام میدهند، این است که از مدیر خود میخواهند کمی دیرتر سر کار حاضر شوند. همانطور که پیشتر بیان شد، یکی از مسائلی که افراد دچار افسردگی با آن دست و پنجه نرم میکنند، اختلال در خواب است. تحقیقات مختلفی نیز در طول بیش از چهار دهه گذشته نشان میدهد که ساعات کاری شناور، باعث افزایش خلاقیت در سازمان و تعلق سازمانی و کاهش نرخ ریزش میشود. همچنین شناور کردن ساعات کاری برای فردی که دچار افسردگی است، میتواند شرایط را بهبود بخشد. دو نکته برای شناور کردن ساعات کاری در چنین شرایطی وجود دارد:
– ساعات و روزهایی را در طول روز، بهعنوان «ساعات مرکزی» یا «ساعات تیمی» در نظر بگیرید که در آن ساعات، همه اعضای تیم باید در شرکت حضور داشته باشند.
– اجازه ندهید که این افراد، تعامل و حضور خود را به حداقل برسانند و ایزوله شوند.
انجام چنین کاری تنها شرایط افسردگی در محیط کار را برای این افراد بیش از پیش محیا میکند و اوضاع را بدتر میکند. همچنین اگر نمیخواهید ساعات کاری کل سازمان را تغییر دهید، فراهم آوردن این امکان برای آن شخص که برای مدت یک ماه بتواند با ساعات کاری شناور کار کند، میتواند کمککننده باشد.
- پیروزشان کنید
دومین رفتاری که معمولاً افراد دچار افسردگی در محیط کار از خود نشان میدهند، این است که به سراغ مدیرشان میآیند و میگویند که کارشان بیش از اندازه است و نیاز به کمک دارند. احساس خستگی و کمشدن انرژی از مواردی است که افراد دچار افسردگی با آن درگیر میشوند. چنین درخواستی غیرطبیعی نیست و مسئلهای که شما بهعنوان مدیر یا مدیر منابع انسانی باید به آن اشراف داشته باشید، این است که این شخص در حال حاضر نیازمند شدید بهدست آوردن «موفقیت» است؛ این درحالی است که احتمالاً شرایط شغلیاش یا پروژهای که در دست دارد، امکان بهدست آوردن این موفقیت را به دفعات بالا برای شخص ایجاد نمیکند.
بنابراین یکی از راهکارهایی که شما میتوانید انجام دهید تا افسردگی شغلی وی را بهبود دهید، این است که پروژه شخص یا مسئولیتهایی مشغول آن است را کوچک کوچک کنید (کاهش ندهید) و سپس پس از انجام دادن و رسیدن به نتیجه، در هر یک از آن قسمتهای کوچک، موفقیت بهدست آمده را نشان داده و فیدبک دهید.
- نزنیدشان
افرادی که دچار افسردگی در محیط کار هستند، معمولاً در ذهنشان خودشان را سرزنش میکنند و مدام درحال انتقاد از خود و نقاط منفی هستند. بنابراین بیش از هرزمان دیگری نیاز دارند که از اطرافیان و بخصوص مدیر خود، از نقاط مثبت و جاهایی که بهدرستی عمل کردهاند، بشنوند. علاوهبر اینها، وقتی شاهد این هستید که افرادی که دچار افسردگی هستند، بازخورد منفی دریافت میکنند، با آنان صحبت کنید و نشان دهید که بازخوردی که گرفتهاند به کاری که انجام دادهاند است نه به تواناییها و شخصیت آنان.
همچنین اشتباهی که برخی مدیران مرتکب میشوند، این است که به فردی که دچار افسردگی شغلی است، کاری بسیار آسان میدهند تا این دوران را بگذراند یا کاری بسیار دشوار میدهند تا به خودشان بیایند و مجدد این دوران زودتر بگذرد. اما حقیقت این است که هیچ کدام از این دو سناریو برای گذراندن دوره افسردگی کارساز نیست و فرد متوجه این سناریو شما میشود. درعوض پیشنهاد میکنیم که کاری که به وی محول میکنید، کاملاً متناسب با تواناییها و شایستگیهایش باشد و نه کارها را سبکتر کنید و نه سنگینتر؛ بلکه تنها قسمت به قسمت آن را تا حد خوبی شفاف کنید و بعد از انجام هر قسمت، بازخورد ارائه دهید.
به سادگی، افسردگی را کنترل کنید
باتوجه به پیچیدگی و افزایش سرعت تغییرات بازار و همچنین، بهوجود آمدن و افزایش انواع بیماریهای روانی علیالخصوص نسل جوان، روزبهروز این نیاز بیشتر حس میشود. پس لازم است که ما بهعنوان فعالان منابع انسانی و مدیران سازمان، دانش خود را نسبت به بیماریهای روانی که در محیط کار بسیار زیاد است، افزایش دهیم و بتوانیم تا حدی آن را کنترل کنیم. مانند پانسمانی که شخص مجروح را تا بیمارستان میرساند تا مورد مداوا قرار گیرد، امیدوارم این مقاله کمک کند که اگر در روز بعدی با شخصی مواجه شدید که دچار افسردگی در محیط کار بود، آن را پانسمان کنید تا توسط شخص متخصص آن حوزه، مورد درمان قرار گیرد.
18 پاسخ به “افسردگی شغلی چیست؟ تعریف، شناخت و راهکارهای درمان افسردگی در محیط کار”
مطالعه مقاله درباره افسردگی شغلی این سوال را پیش میآورد که آیا راهکارهای مشاورهای برای کارکنانی که با افسردگی کاری بزرگتر از مشکلات شخصیشان مواجه هستند، پیشنهاد شده است؟ چنین راهکارهایی میتواند تغییر بزرگی ایجاد کند.
سپاس از طرح سوال مهمتان. در مواجهه با افسردگی شغلی، راهکارهای مشاورهای میتوانند بهطور موثری کارکنان را در عبور از این چالش یاری دهند. این راهکارها شامل ارائه خدمات مشاوره شغلی فردی، برگزاری کارگاههای مدیریت استرس و سلامت روان، و ایجاد برنامههای حمایتی سازمانی مانند Employee Assistance Program (EAP) است. همچنین توصیه میشود مدیران با آموزش و آگاهی بیشتر درباره افسردگی شغلی، فضایی فراهم کنند که کارکنان بدون ترس از قضاوت، مشکلات خود را بیان کنند. توجه به این موارد میتواند تأثیر بسزایی در بهبود عملکرد و رفاه کلی کارکنان داشته باشد.
درک درست از علائم افسردگی شغلی میتواند برای هر مدیری مهم باشد تا تیمش را بهتر مدیریت کند. آیا مقاله مثالهایی واقعی از محیطهای کاری که در آن افسردگی کاری میتواند وجود داشته باشد، ارائه میدهد؟
با توجه به پیچیدگی مقاله درباره افسردگی کاری، شاید در محیطهای کاری نیاز به دورههای آموزشی بیشتری باشد. آیا این مقاله پیشنهادات مشخصی برای مدیران در بهبود سلامت روان کارکنان و کاهش افسردگی ناشی از کار زیاد ارائه میکند؟
مطالعه درباره افسردگی شغلی میتواند چشمانداز جدیدی درباره مدیریت محیط کار بدهد. مقاله دقیقاً چه تفاوتهایی بین استرس و افسردگی کاری را برجسته میکند و چه راهکارهایی برای مدیربرای کاهش این مشکلات پیشنهاد میکنید؟
سوال شما موضوع مهمی را مطرح میکند. تفاوتهای کلیدی بین استرس و افسردگی شغلی شامل موارد زیر است:
– استرس کاری: معمولاً موقتی است و ناشی از حجم بالای کار، ضربالاجلها یا انتظارات شغلی است. افراد تحت استرس اغلب با مدیریت درست زمان یا استراحت کافی، بهبود مییابند.
– افسردگی کاری: یک حالت پایدارتر است که شامل احساسات منفی عمیق مانند ناامیدی، بیانگیزگی و کاهش عملکرد شغلی میشود و اغلب نیاز به مداخله تخصصی دارد.
راهکارهای پیشنهادی برای مدیران:
۱. ایجاد محیط کاری حمایتی: با فراهم کردن فضای باز برای گفتوگو، کارکنان میتوانند نگرانیهای خود را بدون ترس از قضاوت بیان کنند.
۲. مدیریت حجم کاری: اطمینان حاصل شود که کارها بهطور عادلانه تقسیم شده و ضربالاجلهای غیرمنطقی اجتناب شود.
۳. آموزش تشخیص علائم: مدیران باید مهارتهای لازم برای شناسایی استرس و افسردگی در کارکنان را یاد بگیرند.
۴. ترویج سلامت روان: ارائه مشاوره حرفهای، کارگاههای کاهش استرس و برنامههای حمایت از کارکنان (EAP).
۵. تشویق به استراحت و بازسازی: برنامهریزی زمانهای استراحت منظم، حمایت از استفاده از مرخصیها و ایجاد تعادل بین کار و زندگی.
این رویکردها میتوانند به کاهش استرس و پیشگیری از افسردگی کمک کنند و در عین حال عملکرد و رضایت شغلی را بهبود دهند.
به نظر میرسد افسردگی شغلی یکی از مشکلات عمده محیط کار است. سوالی که دارم این است که آیا اصول خاصی برای تشخیص زودهنگام و جلوگیری از پیشرفت افسردگی ناشی از کار زیاد در این مقاله پوشش داده شده است؟
اصول و روشهایی برای تشخیص زودهنگام و جلوگیری از پیشرفت افسردگی شغلی شامل موارد زیر است:
۱. پایش منظم سلامت روان: اجرای نظرسنجیهای دورهای ناشناس برای شناسایی سطح استرس و رضایت شغلی کارکنان.
۲. آموزش مدیران: ارائه دورههای آموزشی برای تشخیص علائم اولیه افسردگی، مانند کاهش انگیزه، بیمیلی به کار و افت کیفیت عملکرد.
۳. برگزاری جلسات بازخورد: ایجاد فرصتهایی برای کارکنان تا آزادانه مشکلات خود را بیان کنند.
۴. ترویج توازن کار و زندگی: تشویق کارکنان به استفاده از مرخصی، استراحتهای منظم و کاهش اضافهکاری.
۵. ایجاد فضای حمایتی: در دسترس قرار دادن خدمات مشاورهای و روانشناسی شغلی برای کارکنانی که علائم اولیه افسردگی نشان میدهند.
۶. توجه به علائم جمعی: شناسایی الگوهایی در میان تیم، مانند افزایش نرخ غیبت یا کاهش همکاری تیمی، که میتواند نشانه مشکلات روانی گستردهتر باشد.
این اقدامات به پیشگیری از پیشرفت افسردگی و ایجاد محیطی سالمتر برای کارکنان کمک میکند.
موضوع افسردگی کاری به خصوص در نسل زد جالب است. آیا مقاله درباره نحوه تعامل مدیران با کارکنانی که دچار افسردگی شغلی هستند، نیز نکاتی ارائه میدهد؟ شاید بتوان راهکارهایی برای بهبود ارتباطات ارائه داد.
سوال بسیار مهمی است. نکاتی برای تعامل موثر مدیران با کارکنانی که دچار افسردگی شغلی هستند، شامل موارد زیر است:
– ایجاد فضای امن: مدیران باید فضایی فراهم کنند که کارکنان بدون ترس از قضاوت یا تبعات منفی، بتوانند احساسات و مشکلات خود را مطرح کنند.
– گوش دادن فعال: توجه به نگرانیها و صحبتهای کارکنان بدون قضاوت یا ارائه راهحلهای فوری.
– ارائه حمایت فردی: پیشنهاد کمکهای عملی مانند کاهش موقت حجم کاری، زمانبندی منعطف یا ارجاع به مشاوران حرفهای.
– آموزش مدیران: تجهیز مدیران به مهارتهای شناسایی علائم افسردگی و مدیریت ارتباطات با کارکنان آسیبدیده.
– ترویج فرهنگ درک و همدلی: مدیران باید از طریق رفتارهای خود نشان دهند که سلامت روانی کارکنان اولویت دارد.
این اقدامات میتواند به بهبود ارتباطات و کاهش اثرات منفی افسردگی شغلی کمک کند و همچنین حس اعتماد و تعلق کارکنان را تقویت کند.
درک درست از افسردگی شغلی بسیار حیاتی است، به ویژه با توجه به علایمی که در مقاله توصیف شده است. چطور میتوان اولویتبندی صحیحی بین رفع استرس و افسردگی کاری داشته باشیم تا کارکنان بهترین عملکرد را داشته باشند؟
پرسش شما به نکته مهمی اشاره دارد. اولویتبندی صحیح میان کاهش استرس و رفع افسردگی شغلی نیازمند رویکردی چندجانبه است که شامل موارد زیر میشود:
– تشخیص و تفکیک: ابتدا باید از طریق ارزیابیهای فردی و گروهی مشخص شود که آیا کارکنان بیشتر با استرسهای روزمره روبهرو هستند یا نشانههای افسردگی عمیقتری دارند. این تشخیص میتواند از طریق مشاوره حرفهای یا نظرسنجیهای ناشناس صورت گیرد.
– تمرکز بر پیشگیری: ایجاد محیط کاری سالم که از بروز استرسهای غیرضروری جلوگیری کند، مانند توزیع عادلانه کار، تعریف وظایف روشن و فراهمکردن استراحت کافی.
– حمایت از سلامت روانی: برنامههای سلامت روانی که هم به کاهش استرس و هم به درمان افسردگی کمک میکنند، مانند جلسات مشاوره، برنامههای مدیریت استرس و حمایت روانشناسی فردی.
– ایجاد انعطافپذیری: ارائه امکان دورکاری، ساعات کاری منعطف یا روزهای تعطیل برای بازیابی انرژی کارکنان.
– تقویت مهارتهای تیمی: آموزش تیمها و مدیران برای شناخت علائم استرس و افسردگی و نحوه برخورد موثر با آنها.
این اقدامات به مدیران کمک میکند تا درک بهتری از وضعیت کارکنان داشته باشند و با ارائه راهکارهای مناسب، بهرهوری و رضایت شغلی را افزایش دهند.
مطالعه مقاله دوستداشتنی درباره افسردگی شغلی میتواند دید جدیدی درباره اهمیت سلامتی روانی در محیط کاری بدهد. آیا برنامههایی وجود دارد که بتواند به شناسایی زودهنگام علائم افسردگی در کارکنان کمک کند؟
خوشحالم که مقاله برای شما مفید بوده است. بله، برنامههایی برای شناسایی زودهنگام علائم افسردگی در محیط کار وجود دارد. این برنامهها شامل ارزیابیهای دورهای سلامت روان، نظرسنجیهای ناشناس برای بررسی سطح استرس و رضایت شغلی، و آموزش مدیران و سرپرستان برای تشخیص نشانههای اولیه افسردگی در کارکنان هستند. همچنین، ارائه خدمات مشاورهای و ایجاد یک فرهنگ سازمانی باز و حمایتگر نقش کلیدی در شناسایی و پیشگیری زودهنگام از مشکلات روانی کارکنان دارد.
موضوع افسردگی شغلی بسیار قابل تامل است و طبیعی است که مدیران بخواهند درک بیشتری داشته باشند. آیا مقاله شامل راهکارهایی است که مدیران بتوانند با آنها از افسردگی ناشی از کار زیاد در تیمشان جلوگیری کنند؟
راهکارهایی که میتواند به مدیران در پیشگیری از افسردگی ناشی از کار زیاد کمک کند شامل موارد زیر است:
– توزیع عادلانه وظایف: اطمینان از اینکه حجم کاری میان اعضای تیم بهطور متوازن تقسیم شده باشد.
– ایجاد فضای حمایتی: برگزاری جلسات منظم با کارکنان برای شنیدن دغدغهها و رفع مشکلات.
– تشویق به استراحت و بازسازی انرژی: فراهم کردن فرصتهایی برای استراحت میانکار و تاکید بر اهمیت تعطیلات و روزهای مرخصی.
– ترویج فرهنگ قدردانی: تشویق و قدردانی از تلاش کارکنان برای افزایش انگیزه و روحیه.
– آموزش مدیریت استرس: برگزاری کارگاههایی برای آشنایی تیم با تکنیکهای کاهش استرس.
این اقدامات میتواند به ایجاد محیط کاری سالمتر و کاهش فشار روانی ناشی از کار کمک کند.
موضوع افسردگی شغلی همیشه جالب توجه بوده، به خصوص روندی که در میان نسل زد پدید آمده است. آیا در این مقاله به تحلیلهای تطبیقی بین نسلهای مختلف پرداخته شده و تفاوتهایی که در نحوه مواجهشان با افسردگی کاری وجود دارد؟
سوال بسیار خوبی مطرح کردید. در مقاله، بهطور مستقیم به تحلیل تطبیقی نسلها پرداخته نشده است، اما به برخی عوامل مرتبط با نسلهای جدید، از جمله تأثیر فناوری، تغییر ارزشها در محیط کار و اهمیت توازن زندگی و کار اشاره شده است. نسل Z به دلیل انتظارات بالاتر از محیط کار و تمایل به معنادار بودن شغل، حساسیت بیشتری به مسائل روانی نشان میدهد. تحلیل دقیقتر تفاوت میان نسلها در مواجهه با افسردگی شغلی میتواند موضوع پژوهشی ارزشمند باشد و اطلاعات بیشتری را برای بهبود شرایط کاری نسلهای مختلف ارائه دهد.