اورثینک (over thinking) در محیط کار چیست؟
اورثینک در محیط کار یا همان نشخوار فکری یکی از اختلالاتی است که مخصوصاً این روزها بهشدت شاهد آن هستیم. اورثینکینگ یا over thinking یا به ترجمه غیرزیبا، «نشخوار ذهنی» گفته میشود که البته ما نمیخواهیم در سیمپل اچ آر مروج فرهنگ غربی باشیم و علاقهای هم نداریم که بااستفاده از کلمات قلمبه و سلمبه، تیممان را حرفهای نشان دهیم. اما واقعاً ترجیح میدهیم که به جای استفاده از کلمه «نشخوار ذهنی»، که یادآور حیوانات میشود، از همان عبارات غربی «اورثینک»، «اورثینکر» یا «اورثینکینگ» استفاده کنیم. پیشاپیش از اینکه خوانش بعضی مطالب در ادامه مقاله اورثینک در محیط کار احتمالاً دچار مشکل خواهد شد، عذرخواهی میکنیم.
چرا اورثینکینگ وارد منابع انسانی می شود؟
در ابتدا لازم است بگوییم که رویکرد ما در این مقاله، بیشتر مناسب فعالان منابع انسانی و مدیران سازمانها است؛ چراکه به اختلالی اشاره میکنیم که براساس تحقیقات، چیزی حدود ۷۵ درصد افراد به آن ابتلا دارند و تصور میشود که آمار تا سالهای آینده افزایش یابد (منبع). حال شما در سازمان با گروهی روبهرو هستید که در بهترین حالت، ۷۵ درصدشان دچار این اختلال اورثینک در محیط کار هستند. رویکرد شما به این اختلال چیست؟ آیا میخواهید آن را نادیده بگیرید، بگویید به شما ارتباطی ندارد، حریم شخصی فرد است یا خیر، تصمیم میگیرید که بهعنوان مدیر سازمان، شرایط بهبود را برای افراد تیمتان مهیا کنید تا علاوهبر اینکه باعث افزایش بهره وری در سازمان شود، سلامت کارکنان خود را نیز ارتقا داده باشید (که در مقاله اهمیت سلامت جسمانی کارمندان در محیط کار درباره آن بهطور کامل صحبت کردهایم.)
اورثینک چیست؟ (overthinking)
افرادی که «اورثینک» میکنند، دچار بیماری ذهنی نیستند (هنوز بهعنوان بیماری شناخته نشده است). درواقع «اورثینک» یک نشانه از وجود افسردگی، اضطراب، کمالگرایی، منفیگرایی یا خیلی بیماریهای روانی دیگر است. همه افراد ممکن است برای موقعیت یا شرایط خاصی در زندگیشان نشخوار فکری بکنند، اما وقتی از کنترل خارج شود، که معمولاً به حالت «بیشآگاهی»، «وسواس فکری» یا همان «OCD» میشناسند، فرد کاملاً دچار بیتمرکزی میشود و کنترل ذهنی خود را ازدست میدهد. افرادی که اورثینک میکنند، معمولاً:
- پرش فکری دارند و از یک موضوع به موضوع دیگر میپرند.
- معمولاً به بدترین سناریو ممکن فکر میکنند.
- توجهشان بیشتر به نقاط منفی هر اتفاقی است.
- به دنبال تأیید چندباره گرفتن از اطرافیانشان هستند.
اورثینکر کیست؟ (over thinker)
افرادی که نشخوار فکری میکنند، معمولاً پروسه دشوار را طی میکنند. از اتفاقات گذشته شروع میکنند و راههای جایگزینی که به جای کاری که انجام دادند را بررسی میکنند یا به آینده فکر میکنند و برای هر اتفاقی، بدترین حالت ممکن را در نظر میگیرند. البته دررابطه با اورثینک در محیط کار ، توجه کنید که درنظر گرفتن بدترین سناریو ممکن برای برنامه ریزی استراتژیک در سازمان کار اشتباهی نیست، اما زمانی اوضاع بد میشود که توجه به بدترینها بهعنوان یک عادت ذهنی غیرقابل کنترل برای شما تبدیل شود. جستجو کردن در گذشته و درس گرفتن از آن مفید است، اما زمانی بهعنوان یک اختلال روانی تبدیل میشود که شما از لحظه بیداری تا لحظه خواب درگیر همین پروسه باشید. اورثینکرها زندگی کردن در «حال» را از دست میدهند و بهطور روتین یا در اتفاقات آینده یا گذشته زندگی خود غرق هستند.
انواع اورثینک چیست؟
در ادامه و پیش از بررسی جوانب اورثینک در محیط کار ، کمی عمیقتر انواع اورثینکینگ را به شما نشان میدهیم تا بتوانید در مواجه با آنها، راهکار مناسب برای بهبودشان را در پیش گیرید:
- لوپ
اورثینگینگ مدل «لوپ» بیشترین تمرکزش برروی اتفاقات گذشته است و در همان گذشته گیر میکند. این افراد معمولاً به سناریوهایی در گذشته خود توجه میکنند که در آنها احساس گناه، سرزنش، اشتباه و پشیمانی دارند و معمولاً با خود میگویند «اگر این کار را کرده بودیم، اینطور نمیشد» یا «ای کاش فلان کار را کرده بودم تا…» و معمولاً خودشان را مقصر میدانند. این افراد معمولاً بهدنبال بازخورد منفی از دیگران میگردند، در مکالماتشان با دیگران شکستها و اشتباهات را مجدد باز میکنند و کارشناس را چندین و چندبار چک میکنند تا اشتباهی نداشته باشد.
درمان: برای درمان نشخوار فکری مدل «لوپ»، به جای اینکه از شخص بخواهیم که این کار را انجام ندهد، از او میخواهیم که این کار را انجام دهد و اتفاقاً زمانهایی را برای این کار به خودش اختصاص دهد؛ یعنی مشخصاً زمانهایی را در طول روز برای اورثینک کردن برروی اتفاقات گذشته خود مشخص کند و ترجیحاً این زمان بیش از ۳۰ دقیقه نباشد و در طول این بازه، موضوعاتی که روی آنها اور میکند را به دو دسته تقسیم کند: موضوعاتی که میتواند برای آن کاری انجام دهد و موضوعاتی که نمیتواند کاری برای آن انجام دهد. همین تقسیمبندی ساده و اختصاص زمان، قدری قدرتمند است که میتواند در طول زمان کوتاهی، شرایط شخص را بهبود قابل لمسی دهد.
- لب صخره
اورثینکینگ «لب صخره» اشاره به افرادی دارند که برخلاف مدل «لوپ»، تمام توجهشان به آینده و اتفاقات مربوط به آینده است؛ مانند شرایطی که لب صخرهای گیر کرده باشد و به جای اینکه به حرکت کردن فکر کند، مدام در فکر این باشد که اگر سقوط کند، چه بلایی سرش خواهد آمد. البته توجه کردن به آینده خیلی هم خوب است، اما وقتی به صورتی تبدیل شود که روند حرکت ما را به آینده مختل کند، دیگر خوب نیست. افرادی که دچار اور لب صخرهای هستند، معمولاً زمانی زیادی را برای برنامهریزی و در نظر گرفتن تمام سناریوهای ممکن برای بیشتر کارهای زندگی خود صرف میکنند. جشن گرفتن و شادی کردن برایشان سخت است؛ چون مدام به فکر آینده هستند و بهدلیل لیست بلندبالای کارهایی که برای خود میچینند، معمولاً احساس خستگی و فرسودگی شغلی دارند.
درمان: برای درمان اورثینکینگ لب صخرهای نیز مانند مدل لوپ، نمیخواهیم جلوی این اتفاق را بگیریم؛ بلکه برعکس میخواهیم همراستا با آن پیش رویم. به این ترتیب که از شخصی که دچار اورثینگینگ صخرهای است، میخواهیم که خودش را کمی جلوتر از چیزی که تصور میکند، ببیند. اگر درحال بررسی ۳ ماه آینده خودش است، از او میخواهیم ۲ سال آینده خودش را درنظر بگیرد. اگر درگیر سال آینده خودش است، از او میخواهیم ۵ سال آینده خودش را تصور کند و از او بخواهیم اهمیت موضوعی که الان آنقدر نگرانش است را در آن زمان بسنجد. به این روش درمان، اصطلاحاً Temporal Distancing میگویند که تلاش میکند برای مدت کوتاهی، شخص را به آینده دور ببرد. تحقیقات مختلفی انجام شده است که این روش درمانی میتواند شرایط شخص را بهبود شایانی دهد (منبع).
راهکار دیگری که میتواند برای این افراد موفق عمل کند، این است که از آنان بخواهیم منابعی که از آن اطلاعات دریافت میکنند و جاهایی که لازم است برای آنها از تمرکز خود استفاده نمایند را محدود کنند. در مثالی از اورثینک در محیط کار ، فرض کنید اگر در حال حاضر، روی ۳ پروژه بهصورت همزمان کار میکنند، از آنان بخواهیم پروژهها را تکبهتک به سرانجام برسانند و سپس سراغ پروژه دیگر بروند. یا اگر هرروز پنج کانال خبری مختلف را چک میکنند، از آنان بخواهیم که آنان را کنار بگذارند یا کاهش دهند. به این روش درمانی نیز Selective Ignorance گفته میشود که روش محبوب تمرکز کردن استیوجابز است و شما در آن انتخاب نمیکنید برروی چه موضوعی تمرکز کنید، بلکه انتخاب میکنید روی چه موضوعاتی نمیخواهید تمرکز و انرژی خود را صرف کنید (منبع).
- نقطهای
در حالی که دو مدل اورثینک دیگر برروی آینده و گذشته توجه داشتند، این مدل نشخوار فکری برروی یک موضوع خاص است. به این صورت که به یک موضوع، بیش از چیزی که نیاز دارد فکر و توجه میشود. البته که این کار اگر بهصورت ارادی انجام شود، میتواند باعث دستاوردهای ارزشمندی شود. اما اگر بهصورت غیرارادی و خارج از کنترل برروی موضوعات مختلف انجام شود، دیگر یک رفتار مناسب برای سلامت روان شخص نیست. افرادی که درگیر اورثینک نقطهای هستند، معمولاً انجام دادن کارها را به تعویق میاندازند. اغلب بهدنبال تأیید گرفتن از دیگران هستند؛ زیرا که به تحلیلهای خود اعتماد ندارند. همچنین توانایی اولویتبندی مناسبی بین کارهای مختلف ندارند و ممکن است مدتها درگیر جزئیاتی بیاهمیت باشند.
درمان: پیشنهاد میشود برای اینکه بتوانید این افراد را از مدل نقطهای خود خارج کنید، از چارچوب استفاده نمایید. این افراد در تلاش هستند تا در تصمیمگیری به تمام ملاکهایی که در ذهن خود دارند برسند تا کاری را انجام یا تصمیمی را اتخاذ کنند. شما میتوانید بهعنوان کوچ یا مدیرشان پیشنهاد دهید که ملاکهایی که برای تصمیمگیری دارند را بیان کنند؛ احتمالاً با یک لیست بلندبالا روبهرو خواهید شد. سپس از آنها بخواهید که این ملاکها را بسیار محدود کنند و به سه تا پنج ملاک برسانند و اولین راهکاری که این ملاکها را داشت، انتخاب نمایند و به بقیه راهکارها فکر نکنند. این مدل درمانی میتواند کمک کند که این افراد، زندگی شادتری داشته باشند و مدام به فکر گزینههای بهتر نباشند (منبع).
علائم اورثینک چیست؟
برای اینکه ببینید شما درحال اورثینک هستید یا خیر، چند نشانه عمومی وجود دارد که شامل موارد زیر است:
- ناتوانی در اتمام کار: یکی از علائم شایع در افرادی که دچار اورثینک هستند، عدم توانایی آنها در به اتمام رساندن کارهایشان است. به این دلیل که از ابتدای روز که بیدار میشوند تا انتهای روز، بهقدری نگران کارهایشان هستند که قدرت عمل کردن را از آنان میگیرد.
- اتلاف انرژی: افرادی که دچار نشخوار فکری هستند، معمولاً انرژی خود را خیلی زود درطول روز از دست میدهند؛ زیرا بهطور مداوم، درحال توجه و فکرکردن به موضوعاتی هستند که کاری برای آنان نمیتوانند انجام دهند یا آن اندازه فکرکردن، توجیهی برای آن کار ندارد.
- ناتوانی در تصمیمگیری: اورثینکرها بهدلیل اینکه همیشه به فکر عواقب کار خود هستند، در لحظهای که باید تصمیمگیری کنند، ناتوان میشوند و همیشه تصمیمگیری را به امید پیداکردن گزینهای بهتر، به تعویق میاندازند.
- خستگی: نشخوار فکری یک لوپ همیشگی منفیبافی است که مانند یک سوراخ در مخزن انرژی افراد عمل کرده و خستگی ذهنی و روانی شدیدی ایجاد میکند.
فکر گزینه بهتر بودن، خوب نیست؟
براساس همین تحقیق، میتوان افراد را به دو دسته تقسیمبندی کرد:
- افراد Maximizers: افرادی هستند که در تلاشاند گزینههای روی میز خود را در هر موضوعی بیشتر کنند.
- افراد Satisficers: افرادی هستند که این کار را انجام نمیدهند و زود به راهکار خود اعتماد میکنند.
این تحقیق بیان کرد که افراد دسته اول، یعنی مکسیمایزرها، که جزو دسته اورثینکر سوم هستند و تلاش میکنند در هر موضوعی، تا جای ممکن عمیق شوند و همه جوانب را بسنجند، هرچه تعداد گزینهها و راهکارهای بیشتری برای حل کردن مشکل خود داشته باشند، ناراحتتر، ناامیدتر، پشیمانتر، بیاعتمادبهنفستر و ناراضیتر خواهند بود.
به بیان سادهتر، افرادی که بیشتر از بقیه روی موضوعات عمیق میشوند و تحلیل میکنند، از افرادی که این کار را انجام نمیدهند، ناراحتی، استرس و ناامیدی بیشتری تجربه میکنند و بعلاوه، بیشتر احتمال دارد که درگیر مقایسه کردن شرایط خود با بقیه باشند.
اورثینکینگ در جلسات
البته که سنجیدن تمام جوانب یک قضیه همیشه بد نیست. در مواقع بسیاری لازم است که یک موضوع در سازمان از هزاران جنبه مختلف توسط افراد گوناگون با انواع شیوههایی که شاید شبیه به اورثینکینگ باشد، سنجیده شود. اما تصور کنید در جلسهای هستید که برنامهریزی شما برای جلسه، چیزی حدود ۴۵ دقیقه است، اما با افرادی روبهرو هستند که مبتلا به اورثینک در محیط کار هستند و اگر آنها را به حال خودشان رها کنید، جلسه تا ۳ ساعت هم میتواند طول بکشد. اما شما میتوانید بهعنوان مدیری که برروی این اختلالات اشراف دارید، وارد شوید و با هرکدام از آن اورثینکرها با شیوهای درست برخورد کنید و جلسه را ۴۵ دقیقهای تمام نمایید.
ریشه اورثینکینگ از کجاست؟
پیدا کردن ریشه اورثینکینگ از حوزه فعالیت منابع انسانی خارج است و ما حق ورود به لایه شخصیتی و پنهان افراد سازمان را نداریم؛ ما فقط حق داریم رفتار افراد که حاصل تلفیق ۴ فاکتور به شرح:
- محیطی که در زندگی و کار میکنند.
- هورمونهایی که در بدن همه ما ترشح میشود،مانند هورمون غم یا شادی.
- شخصیت که بیشتر نشأت گرفته از دوران کودکی افراد است.
- انگیزهها: مانند انگیزه به دیدهشدن، عضویت در گروه، بقا و…
را بهدرستی درک کنیم و راهکارهایی برای بهبود رفتارشان ازطریق بهبود محیط کارشان، کنترل هورمونها، بهبود انگیزهها، منتورینگ و کوچینگ ارائه کنیم تا اورثینک در محیط کار آنها کاهش یابد. اما بهصورت کلی، ریشه اورثینکینگ میتواند ترس از اشتباه کردن، اضطراب، کمالگرایی یا حتی تروما باشد. در ادامه نیز پیشنهاد میکنیم مقاله نقش هورمون ها در مدیریت منابع انسانی را مطالعه کنید تا شناخت بهتری از این موضوع داشته باشید.
دلایل اورثینک چیست؟
دلایل اورثینکینگ میتواند بسیار پیچیده و نیاز به متخصص برای شناسایی و درمان داشته باشد، اما چند دلیل که امکان اورثینکینگ را در افراد زیاد میکند، به شرح زیر است:
- علاقه به کنترل: وقتی ما با شرایط پر ابهام و پیچیده در زندگی روبهرو میشویم که از نتیجه یا انتهای آن مطمئن نیستیم (که بسیار هم زیاد اتفاق میافتد)، علاقه ما به فهمیدن نتیجه و خروجی اتفاق، ممکن است ما را به اورثینکینگ دچار کند.
- گذشته: یکی دیگر از دلایلی که ممکن است ما را به اورثینکیگ دچار کند، گذشته خودمان است؛ علیالخصوص اگر گذشته پرفشار، استرس یا سختی را گذرانده باشیم، ذهن ما در ادامه زندگی خود تلاش میکند تا با نهایت دقت، ما را از شرایط مشابه و خطرهای احتمالی بیش از حالت معمول دور نگه دارد.
شخصی را تصور کنید که به لاکتوز شیر حساسیت دارد. خواه یا ناخواه همیشه در وعدههای غذایی دقت میکند که در آنها لاکتوز نباشد. حال تصور کنید بهجای حساسیت به لاکتوز، حساسیت به ازدستدادن کنترل یا شرایط پراسترس داشته باشیم؛ خواه یا ناخواه ذهنمان تمام تلاشش را میکند که در آن شرایط قرار نگیریم.
- اعتمادبهنفس: اگر به خودمان و تواناییهایی که داریم اعتماد نداشته باشیم هم ممکن است باعث اورثینکینگ شود. به این ترتیب که ذهن، ما را مشغول پیداکردن جاهایی که احتمال وجود خطا هست، میکند. همچنین خطا را فقط «خطا» نمیبیند و به شکل یک شکست بزرگ تلقی میکند. پس هرجایی که بخواهیم کاری انجام دهیم، بیش از حد معمول مشغول چک و بررسیکردن خودمان میشویم و پیشرفت را برایمان دشوار میکند.
تفاوت نگرانی و اورثینک چیست؟
برای بهبود و درمان اورثینک در محیط کار لازم است تا تفاوت نگرانی و نشخوار فکری را بدانید. نگرانی یک احساس است. شما میتوانید نگران باشید و کارهای روزمره خود را انجام دهید. البته که احساس خوشایندی نیست ولی «نگرانی» معمولاً در حد یک احساس میماند و شامل انجام کاری نمیشود. این در حالی است که اورثینکینگ قدرت کار کردن را از ما میگیرد. منظور این نیست که نمیتوانیم هیچ کاری انجام دهیم، اما توان ذهنی و تمرکز ما را تا حد زیادی مشغول خودش میکند و مانند بالونی که به زمین گیر کرده است، اجازه بلندشدن به ما نمیدهد.
تفاوت حل مسئله (Problem solving) و اورثینک چیست؟
میتوان گفت که اورثینک کردن در بهترین حالت، یک قسمت از حل مسئله است؛ به این معنی که وقتی ما درباره شایستگیای به نام حل مسئله حرف میزنیم، ممکن است برای اینکه مسئله را حل کنیم، به تمام راهکارهای ممکن فکر کنیم، سناریوهای ممکن را بررسی کنیم و سپس اقدام نماییم. اما در اورثینک در محیط کار شما صرفاً در قسمت بررسی سناریوهای ممکن و تمرکز برروی بدترین حالات ممکن، زمان خود را صرف میکنید.
تفاوت فکر عمیق و اورثینکینگ چیست؟
فکرکردن طولانی به موضوعی، الزاماً کار اشتباهی نیست؛ اینگونه میتوان بیان کرد که ما در مواجه با هر مشکلی، دو شیوه فکرکردن میتوانیم انتخاب کنیم: فکر کردن درست یا نادرست. فکرکردن نادرست دو مؤلفه بارز دارد:
- سؤال اشتباه پرسیدن: به این معنی که شما در مواجه با مشکل مشخصی، درحال پرسیدن و کند و کاو کردن در موضوع اشتباهی هستید. برای مثال، شرایطی را تصور کنید که بعد از اینکه تصادف کردید، از خود سؤال کنید که «چرا اصلاً دو سال پیش مهاجرت نکرده بودم که امروز نخوام اینجا رانندگی کنم که تصادف کنم؟» این سؤال در حل مسئله «تصادف» شما بیمعنی است و هیچ دستاوردی نخواهید رسید.
- زمان اشتباه پرسیدن: ممکن است شما سؤال درست را در زمان نادرست بپرسید. در همان مثال تصادف، اگر شما خود را شماطت کنید که «ایکاش زودتر ترمز کرده بودم»، راهکار درستی برای جلوگیری از تصادف را متوجه شدهید، اما در زمان نادرست درحال پرسیدن آن هستید و تؤثیری در وضعیت الان شما نخواهد داشت.
شاید در ظاهر، فکر عمیق و اورثینکینگ با یکدیگر شبیه باشند، اما نکته مهم در فکر عمیق این است که شما در زمان درست درحال پرسیدن سوال درست از خودتان هستید یا به بیان دیگر، در زمان درست، از زاویه درستی به موضوعی خاص نگاه میکنید. اما موضوع دیگری مطرح میشود: اورثینکینگ هیچ دستاوردی ندارد؛ آیا هرنوع فکرکردنی که هیچ دستاوردی نداشته باشد، بیهوده است و از نوع اورثینکینگ بهحساب میآید؟ مثلاً بررسیکردن یک موضوع فلسفی که الزاماً در الان زندگی ما تأثیر ملموسی ندارد، آیا اورثینکینگ محسوب میشود؟
اورثینکینگ و نتیجه گرایی
یکی از مشخصههایی که به اورثینکینگ الصاق میکنند، بینتیجه بودن آن است، اما آیا میتوان گفت که هر تفکری که به نتیجه یا عمل نیانجامد «اورثینکینگ» است و درنتیجه «پوچ» و «بیمعنی» است و باید از آن دوری کرد؟ برای مثال شما ممکن است یک شعر از حافظ یا سعی بخوانید و مدت طولانی به زیبایی، معنا و ارتباط آن با خودتان بیاندیشید و الزاما به نتیجه یا دستاوردی نمیرسید؛ پس چطور میتوان این موارد را از یک دیگر تمییز داد؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا انواع «دانش» را بشناسیم:
- دانش کاربردی: که هدف آن این است که متوجه شود چه رفتاری درست است و چطور انسانهای بهتری شویم، مانند علوم انسانی که منابع انسانی هم از جمله آنان است.
- دانش تولیدی: که هدف آن تولید محصولاتی خوب است، مانند علم عمران و صنایع.
- دانش تئوری: هدف آن فهمیدن «حقیقت» است.
دانش تئوری که مانند علم فیزیک، ریاضی و فلسفه دانشی است که انسانها میتوانند به آن فکر کنند بدون اینکه بخواهند به تغییری در رفتار انسان یا تولید محصولی بیانجامد؛ درواقع تفکر عمیق در بسیاری از موارد در زندگی میتواند صورت گیرد بدون اینکه توقع داشته باشیم به اقدامی برسیم، بلکه برای پیدا کردن حقایق زندگی، غنیتر کردن زندگی خودمان، شناختن عمیق خودمان، پیدا کردن معنا در زندگی، شناخت تاریخ و بسیاری موارد دیگر؛ تفکر عمیق کردن در این موارد شاید به ظاهر هیچ خروجی رفتاری یا محصولی نداشته باشد، اما بسیار ارزشمند است و باعث عمق بخشیدن به زندگیمان میشود و برایمان ضروری است؛ پس فکر کردن زیاد بد نیست، فکر کردن «اشتباه» بد است.
چگونه می توان اورثینکینگ را برطرف کرد؟
هر فردی وابسته به شرایط زندگی خود، میتواند از راهکارهای متفاوتی استفاده کند؛ اما چند راهکار که بهصورت معمول پیشنهاد میشود، شامل موارد زیر است:
- ژورنالنویسی: نوشتن آن چیزی که درطول روز برای شما اتفاق افتاده است، به مرور زمان کمک میکند که متوجه توقفکردن خودتان در مسائل گوناگون شوید و شما را نسبت به رفتارهایی که انجام میدهید، آگاه میکند. علاوهبراین، شما را مجبور میکند که برای لحظاتی هم که شده، استراحت کنید و از بالا به زندگی خود نگاه کنید.
- جشن پیروزی: تفاوتی نمیکند که موفقیتهایی که در طول روز یا هفته بهدست میآورید، چقدر بزرگ یا کوچک هستند؛ درهرصورت، باید به آنها توجه کنید و آنها را ببینید.
- پیداکردن حواسپرتی: انجامدادن فعالیتی که بتواند حواس شما را از اورثینکیگ پرت کند نیز میتواند بسیار مفید باشد. البته فعالیتی که میزان قابل قبولی ذهن شما را درگیر کند، مانند دیدن فیلم ترسناک و هیجانانگیز، خیاطیکردن، آشپزیکردن یا کتابخواندن. البته ممکن است یک فعالیت برای یک شخص بدون درگیرشدن ذهن انجام شود و برای شخص دیگری، با درگیری بالا. بنابراین، باید تلاش کنید تا کاری را پیدا کنید که به شما احساس لذت دهد و ذهنتان را درگیر کند؛ حتی نواختن موسیقی نیز میتواند یکی از گزینهها باشد.
راهکار سیمپل اچ آر برای درمان اورثینک چیست؟
البته که منظور از درمان، بهبود شرایط است؛ معمولاً اورثینکینگ در ما بهصورت صحبتهایی در ذهنمان یا صحبت با خودمان تبدیل میشود، پس اگر بتوانیم این صحبتها را کنترل کنیم، احتمالاً میتوانیم که اورثینکیگهای خود را نیز کنترل کنیم. برای این کار، سیمپل اچ آر دو راهکار زیر را پیشنهاد میکند:
- شخصیتپردازی کنید: به آن صدایی که در ذهن شما وجود دارد و منفی است، نگران است و شما را مضطرب میکند، نام یا شخصیت بدهید، در ذهن خود آن را تصویرسازی کنید، آن شخصی که به شما این حرفها را میزند، چگونه است؟ چاق است یا لاغر، کوتاه است یا بلند، بددهن است یا زیباکلام؟ با انجام این کار و ایجاد این فاصله بین حرفهای منفی که میشنوید، چند اتفاق مثبت برای شما روی میدهد.
– اول آنکه نسبت به خود، افکار منفی و اورثینکینگ خود اشراف بیشتری پیدا میکنید و هربار که درگیر این رفتار میشوید، احتمالاً آگاهتر خواهید شد.
– همچنین حرفهایی که آن شخصیت چاقِ کوتاهِ بددهن بیقواره به شما میزند را با خودتان یکی نمیکنید؛ بلکه آن حرفها را از خودتان جدا میدانید که ممکن است حتی به بعضی از آنها فکر کنید، اما هیچ کدامشان دیگر از خودتان به خودتان گفته نمیشود و از آدم شخصیت منفیباف به شما گفته میشود.
- بلندش کنید: بلندبلند صحبت کردن «صحبتهای داخل ذهن» به تنهایی میتواند باعث بهبود شرایط ما در اورثینکیگ شوند. بیان کردن صحبتهایی که درون ذهنمان است بهصورت بلندبلند، ممکن است ازنظر جامعه دیوانگی بهنظر برسد، اما بهدلیل اینکه سرعت فکر کردن ما را کاهش میدهد، تمرکز را افزایش میدهد و باعث میشود بیشتر به حرفها، دلایل و ریشه آنها فکر کنیم و بیشتر از خود بپرسیم «چرا همچین فکری میکنیم؟» یا «خب من واقعاً نگران چه چیزی هستیم؟». همچنین خلاصهکردن حرفهایی که در ذهنمان بوده و بیان آنها، میتوانیم فرصتی دوباره به خود دهیم که از شتابزدگی دست برداریم، عمیقتر نگاه کنیم که واقعاً درحال انجام چه کاری هستیم و به خود و افکارمان مسلط شویم.
به سادگی «اور» را کنترل کنید
اورثینکنیگ بیماری روانی نیست؛ بلکه یک اختلال است که با کمی دانش میتواند در محیط کار کنترل شود و هم باعث بهبود سلامت کارکنان و افزایش بهرهوری در سازمان شود. هزینه اجرای این چنین طرحهایی در سازمان برای بهبود اورثینک در محیط کار ، اختصاص دادن شاید یک ساعت زمان برای آموزش مدیران و توانمند کردن آنان برای کنترل این اختلال است که امیدواریم نسل جدید فعالان منابع انسانی این کار را انجام دهند.
نظرات شما